همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

وقتی ویژگی‌های زشت اینقدر نهادینه شده که تبلیغشان می‌کنیم!


به نظر شما چگونه ایرادی بزرگ در یک تبلیغ تلویزیونی از چشم نویسنده، بازیگر، کارگردان و عوامل صحنه، شرکت سفارش دهنده، مسئول تأیید کننده، ناظر پخش و... دور مانده و پخش پیاپی آن هم موجب دیده شدنش و توقف پخش آن نمی‌شود؟ این مطلب را بخوانید و در میان خواندن آن تلاش کنید پاسخ این پرسش را بیابید.  

به گزارش «تابناک»، سال های سال است از ایستادن در صف برای انجام امور گوناگون، حکایت ها ساخته‌ایم؛ اما آنچه آشکار و روشن است، این همه حکایت سازی و تکرار صف ایستادن هم نتوانسته کاری کند تا اصول صف ایستادن را دریابیم، به کار ببندیم و نهایت امر نشان دهیم صف بستن را آموخته‌ایم.

این را هنگامی می‌شود فهمید که سال ها پس از برچیده شدن پخش کالا به روش کالابرگ، سبد کالایی توزیع می‌شود یا پرداخت خاصی برای قشر خاصی رقم می‌خورد. آن هنگام است که می‌بینیم چگونه حاصل سال ها تجربه در صف ایستادن، هنوز نتوانسته مانع در صف زدن برخی شود، نتوانسته نظم و ترتیب را آموزش دهد و خلاصه در یک کلام نتوانسته احترام به حقوق دیگران را نهادینه کند.

سال های سال است هرچه نانوایی ها مدرن تر شده و بهره بردن از برخی ابزارها، سرعت پختشان فزونی یافته، هرچه شمار بانک ها و شعباتشان افزون شده و تجارت الکترونیک خیلی امور را از شعبات بیرون برده، هرچه حمل و نقل تکان خورده و با آمدن امثال بی آر تی و مترو، تسهیل در رفت و آمد صورت گرفته و هر تغییر دیگری رقم خورده، نه تنها بساط صف ایستادن برچیده نشده که هیچ، بلکه گاه با ظهور پدیده‌هایی چون دستگاه نوبت دهی، آفات جدیدی هم بر آفات قبلی افزوده شده است.

هرچند این مشکلات متعدد هستند و برخی با پذیرششان، نشان می‌دهند که از وجود بیماری آگاهند، برخی به کل همه چیز را انکار می‌کنند و این انکار گاه تا آنجا پیش می‌رود که این جای زشتی و زیبایی عوض می‌شود؛ مثل تبلیغاتی که به تازگی از رسانه ملی پشت سر هم پخش می‌شود و یک ویژگی زشت در آن به عنوان خصیصه‌ای مثبت بروز می‌یابد.

در این تبلیغ می‌بینیم که خانمی به قصد خرید محصولی خاص، عصر یک روز به فروشگاه سر می‌زند و با قفسه‌های خالی آن محصول مواجه می‌شود تا دست از پا درازترریال مجبور شود فردا زودتر به فروشگاه برود. البته زودتر رفتن هم کفایت نمی‌کند تا اینکه خانم جوان با بیان اینکه «مجبور شدم به هر قیمتی که شده...» محصول را بطلبد و زودتر از افرادی که آن سوی قفسه ها منتظر رسیدن نوبتشان هستند، از پشت قفسه ها خود را به آن کالا رسانده و خارج از صف آن را برباید!

شاید «ربودن» واژه درستی برای بیان آنچه در این تبلیغ به تصویر کشیده شده نباشد؛ اما اگر بدانیم وقتی هر جا صفی دایر شده، رعایت نکردن صف علاوه بر رعایت نکردن حقوق دیگران، به معنای بهره جستن بدون زحمت است، در معنا تفاوت چندانی میان این کار و ربودن نمی‌توان یافت.

با این مقدمه، به نظر شما چرا اتفاقی تا این اندازه زشت، دستمایه تبلیغی خوش آب و رنگ برای عرضه محصولی شده که تولید کنندگانش مدعی هستند، برتری محسوسی به نسبت دیگر محصولات مشابه دارد؟ آیا تولیدکننده ای که در تبلیغ نشان می‌دهد به هر قیمتی شده می‌توان چیزی را به دست آورد، قابل اعتماد است یا شاید موفقیت شرکتشان نیز با چنین فرمولی به دست آمده باشد؟

به نظر شما چگونه ایرادی تا این اندازه بزرگ، علاوه بر آنکه از چشم تولید کننده (سفارش دهنده و احتمالا تأیید کننده تبلیغ) از چشم نویسنده، بازیگر، کارگردان و عوامل صحنه، مسئول تأیید کننده در رسانه ملی، ناظر پخش و... دور مانده است؟ چگونه انبوه مردم متوجه این نقیصه نشده و در اثر واکنش ایشان، مشکل پیدا نشده است؟ آیا جز این است که همه اینها می‌تواند شاهدی بر نهادینه شدن مشکل در جامعه باشد؟

بی گمان با کمی انصاف، درخواهیم یافت گنجاندن دیالوگی مثل این تنها از ذهنی تراوش می‌کند که گاه حاضر است به هر قیمتی شده در صف بزند، حاضر است حق مردم را برای موفقیت خود ندید بگیرد و شاید فردای روز برای حق بزرگتر هم همین فرمول را رعایت کرده و دیگران را ندید بگیرد و... !

بدین ترتیب، می‌توان نتیجه گرفت که این ایراد تنها به چشم کسانی نمی‌آید که آنها هم با نویسنده تفاوت فکری چندانی ندارند؛ از آنها که رنگ و لعاب، پوشش، جلوه های ویژه و هزار و یک نکته دیگر در تبلیغ برایشان مهم است اما این حق خوری به چشمشان نیامده که توقع ممیزی از ایشان داشته باشیم، تا مایی که همیشه نقد به تبلیغات را خوب بلدیم، ولنی کات برخورنده موجود در آن به جایی از ما برنمی‌خورد!

اکنون می‌شود این ایراد عمومی را بپذیریم و با آگاهی از ابتلایمان به این بیماری، سعی در درمان کنیم و می‌شود همه چیز را منکر شده و همچنان به خوبی و خوشی روزگار گذرانیم؛ البته به شرطی که از آن دسته افراد نباشیم که گاه وقتی می‌بینند کسی به صف زد و جلوتر از ایشان کارش را انجام داد، اعتراض می‌کنند و گاه به زمین و زمان گیر داده و با یاد کردن از خرابی اوضاع جامعه، خود را مجاز می‌دانند به صف بزنند!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد