همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

اگر بنا بود طرح چرت زدن در ادارات به جای انگلستان در ایران اجرا شود!


حتما گذر پوست در سال یک بار هم به دباغ خانه می افتد حتی اگر مار از پونه بدش بیاید. شرح حال ما هم مثل همین پوست است و مار. هر چقدر هم بخواهی از این دباغ خانه فرار کنی مانند پونه بر سر راهت سبز می شود. حتی اگر هم کاری به کارش نداشته باشی روزی کارت به کارش گیر پیدا می کند. فرقی ندارد که در کجای این جهان زندگی کنی، حتما پایت در سال یک بار که سهل است بارها و بارها به آنجا باز می شود. اما در ایران اوضاع کمی فرق می کند. پایت که به این جاها باز شود دیگر بریدنش با خداست. نه این که مجذوب این مکان شده باشی، نه. خلاصی از آنجا کاری بس دشوار است.  

برای شروع اول باید کسی را بیابی که سرنخ را به دستت بدهد، که یافتن آن شخص هم تلاش بسیار می طلبد. به سمت هر کسی که می روی با کلی غر و لند آن هم با کاغذی به دست تو را به اتاق بغلی پاس می دهد. بعد از کلی خواهش و تمنا مسئول اتاق کناری هم با چهره ای خسته کاغذ را از دستت می گیرد و نگاهی به آن می افکند. چیزی بر روی آن می نویسد و باز به اتاق دیگر ارجاعت می دهد. حتی اگر زمانی لبخند امید بر لبان شما نشست که دارید به دروازه نزدیک می شوید زیاد هم خوشحال نباشید. امکان پاس به عقب شما بسیار است.


از چهره خسته و لحن عصبانیشان که بگذری چند ساعتی را هم باید پشت در اتاقشان انتظار بکشی. صبح که باشد موقع صبحانه است و آنها اندرخم کار پرمرارت دم کردن چای و تدارک صبحانه اند. هنگامه ظهر که می شود از چندین دقیقه قبل صور خوردن نهار و خواندن نماز زده می شود و از آنجایی که کار را باید به موقع انجام داد درها هم برای خواندن نماز و خوردن نهار تا اطلاع ثانوی بسته خواهد ماند و تو می مانی و درهای بسته ای که حالا حالاها به رویت گشوده نخواهد شد. بعد از یک ساعت و نیم ماندن پشت درهای بسته حالا باید منتظر خمیازه های بی امان بود. انسان است دیگر شکمش را که سیر می کند چشمانش ناخوداگاه بسته می شود. حالا تو مانده ای و یک کاغذ و ساعت هایی که در پی امضا گذشته است بی آنکه نتیجه ای گرفته باشی. ساعت کاری هم که کم کم رو به اتمام می رود و تنها جمله ای که شنیده می شود این است که امروز تمام شد برو فردا بیا.

و در این میان ارباب رجوع یا بهتر بگویم رعیت رجوع بیچاره است که باید دمش را بگذارد روی کولش و دست خالی برود تا شاید فردا روزی با لبی خندان مانند کسی که قله ای را فتح کرده سازمان را ترک کند.

طبق آماری که مرکز آمار ایران تنها از تعداد کارکنان دولتی در سال 90 داده است ٢٠٥٢٩٩٨ نفر در این سازمان ها مشغول کارند. اما آماری که از ساعت کار مفید در ایران داده می شود کمی متأثر کننده است. ساعت کاری مفید در ایران بدون در نظر گرفتن تعداد افرادی که در ادارات و سازمان ها، کار دفتری انجام می دهند در روز 45 دقیقه و در سال 800 ساعت محاسبه شده است و این در حالی است که چند روز پیش محققان کالج دانشگاهی انگلیس اعلام کردند که برای افزایش بهره‌وری و خلاقیت کارمندان، راسا باید به آنها اجازه دهند تا در محل کارشان 30 تا 90 دقیقه چرت بزنند.

 همچنین وینست والش، استاد پژوهش مغز انسان در کالج دانشگاهی لندن پیشنهاد کرده که کارکنان باید اجازه داشته باشند زمان کارشان را خود تعیین کرده و هر زمان که خواستند بر سر کار حاضر شوند.


با خواندن این خبر چه رویاهایی که نمی شود در ذهن بافت. حال اگر فرض کنید که این طرح بخواهد در ایران خودمان پیاده شود؛ چه غوغایی که به پا نخواهد شد. بهره وری که هیچ همان 45 دقیقه کار مفید هم شاید به 10 دقیقه در روز برسد. شاید هم بهتر باشد که ادارات را تعطیل کنیم و به همان دور کاری خودمان مشغول شویم. اما تنها بدی دور کاری هم این است که نمی شود هنگام آمد و رفت کارت کشید و در ماه ساعات کاری را محاسبه کرد و با افتخار و غرور تمام دست مریزادی به خود گفت.

از تمامی این ها که بگذریم بد نیست بدانیم که انگلستان درمیان تمام کشورهای اروپایی بیشترین ساعات کاری را دارد یعنی میانگین ساعت کاری در انگلستان 41 ساعت در هفته و میانگین کار مفید در آن روزانه 6 ساعت و 15 دقیقه است. پس با وجود این می شود به محققان کالج انگلستان حق داد که به روسای ادارات چنین پیشنهادی بدهند.

از این گذشته اگر بحث بر سر افزایش بهره وری و خلاقیت کارمندان باشد چندی است که در تمامی ادارات کشورهای توسعه یافته و همچنین در حال توسعه که کشور ما نیز جزئی از آن هاست بخشی به نام بخش تحقیق و توسعه اضافه شده است که هدف و وظیفه اش ایجاد خلاقیت و دادن ایده های جدید در ادارات و شرکت هاست. با وجود این بهره وری کارمندان همچنان در سراشیبی سقوط است. اما آنچه که ادارات و سازمان های ایران با آن دست و پنجه نرم می کنند شاید در مسئولیت پذیری کارمندان ایرانی باشد. با این حال درمانش شاید در افزایش حقوق یا تنبیه باشد یا در تعامل رئیس و کارمندان تا شاید بتواند فرهنگ مسئولیت پذیری را در ایرانیان تقویت کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد