ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به گزارش خرداد از منابع موثق نزدیک به سه هفته پیش، مشایی دچار عارضه قلبی و سکته میشود و به عمل باز قلب دست میزند.
نکته جالب آنکه این خبر در هیچ رسانهای بازتاب نیافته و بطور کامل مخفی میماند اما داستان چه بوده است؟
پس از سکته قلبی مشایی او به سراغ دوست نزدیک و سفیر سابق ایران در شیلی کامبیز جلالی و همسر وی رفته و از آنان برای انجام عمل به شکل محرمانه کمک میخواهد.
جالب است بدانید که همسر آقای جلالی خواهر زاده آقای مشایی خانم دکتر " طاهره محمد صالحی" است. متخصص کودکان و رئیس پیشین بیمارستان "شهید فهمیده"، که مدت خدمت وی نیز تا 10 آذر 92 ادامه داشت و با آمدن دولت جدید وی از ریاست بیمارستان کنار گذاشته میشود.
مشایی با کمک و همراهی این دو وسایل و تدارک برای عمل جراحی باز قلب در نهایت اختفا را فراهم میکند و اینگونه میشود که این فعل و انفعال مخفی میماند.
البته علت مخفی کاری هم شاید به این جمله مشایی باز گردد که در اردبیهشت سال 90 رسانهای شد. او در مراسمی در جمع نزدیکان و دوستانش خطاب به منتقدان و اصولگرایان گفته بود: «بنده الان میگویم، یک سربازم از رو هم نمیروم ، مگر از جسد من رد شوند، من سرباز نظامم، سرباز ولایتم کوتاه نمیآیم، آدمی هم نیستم که اهل سکته، پکته باشم ، ولی به خاطره من بعضیها سکته میکنند، بعدا میبینم!!»