همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

بیشتر با "فرهاد مشیری" آشنا شویم

1350392515.jpg

نام «فرهاد مشیری» شاید در ایران فقط برای اهالی و علاقه‌مندان به هنرهای تجسمی آشنا باشد اما در دیگر سوی جهان بسیاری از مجموعه داران غربی و اروپایی و اهالی خاورمیانه پیگیر آثار او هستند، هنرمندی که به عقیده بسیاری کشف بزرگ حراجی‌ها است و با سبکی که منحصر به خود اوست آثارش را ارائه می‌دهد.

به گزارش ایسنا، فرهاد مشیری رکورددار فروش گران قیمت‌ترین آثار هنر در ایران به عنوان اولین هنرمند خاورمیانه شناخته می‌شود که اثرش به فروش یک میلیون دلاری رسیده است.

این هنرمند در سال ۱۳۴۲ در شیراز به دنیا آمد و به واسطه پدرش که یکی از سرمایه‌داران شیراز و صاحب چند سینما بود و البته استعدادی که داشت، از دوران نوجوانی به هنر و بخصوص سینما علاقه‌مند شد.

خودش در این باره می‌گوید: «۱۵ سال در شیراز بودم. پدرم در شیراز صاحب سینما بود و من با سینما بزرگ شدم. اوایل تصمیم داشتم معمار شوم. در دوره دبیرستان، معلم هنرم گفت: حالا چقدر عجله داری، دو سال برو دانشگاه هنر و بعد معماری بخوان. من هم چون شاگرد حرف گوش کنی بودم به دانشگاه هنر رفتم.»

مشیری کم کم به سمت طراحی و نقاشی گرایش پیدا کرد و عشق و علاقه‌اش به هنر و داشتن مهارت نسبی او در طراحی همراه با تشویق‌های پدر سبب شد تا این مسیر را به صورت جدی ادامه دهد.

وی در سال ۱۳۵۸ به ایالات متحده رفت و در حومه لس آنجلس ساکن شد و در‌ همان جا آنجا تحصیلات مقدماتی را به پایان رساند و در سال ۱۳۶۰ در انستیتوی هنر کالیفرنیا ثبت نام کرد.

مشیری زمانی به این مدرسه وارد شد که هنرمندانی چون «جان بالدساری (نقاش مشهور آمریکایی)» و «مایکل اشر» در این مدرسه تدریس می‌کردند، بنابراین دوران تحصیل او در این آکادمی با یکی از دوره‌های درخشان این مدرسه مصادف شد.

اثر فرهاد مشیری

اولین نمایشگاه‌هایش را که یک چیدمان ویدیویی گروهی در سال ۱۳۶۶ با نام «پایان» و یک چیدمان در گالری Black Salad در سال ۱۳۶۷ بود را هم در لس آنجلس برگزار کرد.

مشیری در این باره اظهار می‌دارد: «من در دانشگاه هنر، سینما و انیمیشن خواندم. بعد از سه سال تحصیل در دانشگاه، محترمانه عذرم را خواستند؛ برای اینکه آن موقع دغدغه‌ام دسترسی به دستگاه‌های جدید دیجیتال و سینما بود. چهار، پنج سال بعد از ترک تحصیل در دانشگاه هم در لس آنجلس بودم تا اینکه دریافتم این شهر آنجایی نیست که من دنبالش هستم. در عین حال پدر و مادرم در ایران زندگی می‌کردند و از این رو به ایران برگشتم.»

فعالیت هنری او در آغاز با تصویر، سینما و ویدیو آرت آغاز شد، اما از سومین نمایشگاهش در گالری «دوروتی گلدین» به سمت نقاشی و میکس مدیا شد.

پس از ۱۲ سال اقامت در ایالات متحده، در سال ۱۳۶۸ به ایران بازگشت و به تهیه و تولید فیلم‌های انیمیشن کامپیوتری و کتاب برای کودکان به سفارش سازمان یونیسف پرداخت و پس از آن پیوسته به کار در عرصه نقاشی پرداخت.

در سال ۱۳۷۸ فرهاد مشیری با الهام از خم‌ها و کوزه‌های سفالینی که در شیراز دیده بود یک سلسله نقاشی کشید که بعد‌ها به «نقاشی‌های کوزه» معروف شدن وتا کنون هم مورد استقبال بسیاری قرار گرفته است.

آثار این هنرمند خیلی زود مورد توجه هنر دوستان و منتقدان هنر قرار گرفت و کم کم به سمتی رفت که آثار او در حراجی‌های بین المللی با قیمت‌های بالا خریداری می‌شدند.

نقاشی‌هایی مینی مال از کوزه‌های سفالین بر روی بوم‌های بزرگ، تخت و با پس زمینه‌هایی تک رنگ، که به روی نقش سطح کوزه‌ها، کلمات یا عباراتی ساده چون «عشق»، «گذشته، گذشته است» یا «فقط من» در قالب خطاطی و خوشنویسی ایرانی، با مرکب و رنگ و حروف درشت حک شده بودند از جمله آثار فرهاد مشیری است.

وی اعتقاد دارد: «منجوق دوزی یک آگهی روزنامه همشهری یا کاربرد کلماتی چون عشق، تا ابد عاشقتم و... مصداق این ارتباط با پیرامون است. لایه اول معنایی این آثار شاید ساده انگارانه تلقی شود اما لایه‌های معنایی بعدی برداشت‌های تازه تری نصیب مخاطب می‌کند و او را قلقلک می‌دهد...»

نمایشگاه‌های متشکل از نقاشی و چیدمان و دوره‌ای از چیدمان‌های سفره‌هایش با بشقاب‌هایی نقش دار، با رویکردی جدید برای رسیدن به نوعی پاپ آرت جدید ایرانی از جمله دورها‌هایی بود که در زندگی هنری او مورد توجه قرار گرفته است.

نمونه دیگر استفاده مشیری از شمایل‌های جهانی را می‌توان در قالیچه پرنده (۱۳۸۶) یافت، اثری که با قیمت بی‌سابقه‌ای در حراجی کریستی فروش رفت.

«کار من، هنری مردمی است. چیزی که من را دگرگون کرده و از آن لذت می‌برم برخلاف تصور برخی که فکر می‌کنند، منزوی هستم، اتفاقا من از همه بیشتر عاشق چیزهایی‌ام که مردم برای آن‌ها ارزش قایل نیستند.»

جالب آنکه خود او در این باره که در هنر چه سبکی را دنبال می‌کند نظر جالبی دارد «خُب، در واقع من یک نقاشم... همه کارم راجع به ساده کردن است. یک بار اتفاق بامزه دیگری برایم افتاد. در تاکسی نشستم و راننده سر صحبت را باز کرد.

پرسید کارتان چیست؟ گفتم من یک آرتیست‌ام، نقاشم. گفت: خب چطوری نقاشی می‌کنی. اولش ماندم چه بگویم. پرسید کوبیسم؟ گفتم نه نه، گفت سوررئال؟ گفتم نه، گفت حتما رئال! گفتم نه. گفت آ‌ها، شما کانسپت‌اید. گفتم آره خودشه. کانسپت‌ام. کانسپت کار می‌کنم و واقعا هم کارم کانسپت است! کلی گویی مضحکی است؛ ولی کانسپت کار می‌کنم. کانسپچوال آرت نیست، کانسپت است.»

اما آنچه که سبب شده تا مشیری را در جهان مطرح کند سبک خاص و به نوعی منحصر به فرد او در هنر است؛ سبکی که او را به یک هنرمند میلیون دلاری مبدل کرده است.

فرهاد مشیری در سال 2012 در فهرست 500 هنرمند برتر جهان در سال 2012 قرار گرفت.

آخرین موفقیت او در عرصه بین المللی نیز در حراجی کریستی و با فروش اثر «باغ اسرار» به قیمت ۹۸۶ هزار دلار رخ داد.

اثر فرهاد مشیری
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد