همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

«سنتور» هم به نام چینی‌ها می‌شود

پارسینه: ثبت آثار مادی و معنوی ایرانیان به نام دیگر کشورها در چند سال اخیر به روندی تبدیل شده که گویا پایانی برای آن نیست و به قول آن مصرع معروف «هر دم از این باغ بری می‌رسد». نام‌هایی چون مولانا، فردوسی، ابوعلی سینا و این اواخر هم ملا نصرالدین؛ شخصیت فولکوریک و طنز‌آمیز ایرانی‌ها که این روزها کشور ترکیه درپی آن است تا با تبلیغات فراوان وی را به عنوان میراث ترکیه به جهانیان معرفی کند.

هفته گذشته در اقدامی ناگهانی آذربایجانی‌ها در یونسکو ساز «تار» را به نام خود ثبت کردند. این اقدام موجب موضع‌گیری تارنوازان برجسته ایرانی مانند «حسین علیزاده» و «حمید متبسم» شد. مخلص کلام این هنرمندان این بود که نباید در این زمینه تعصب به خرج دهیم زیرا آذربایجانی‌ها شیوه تار زدن خود که متفاوت از تار ایرانی است را در یونسکو به ثبت رسانده‌اند و اگر متولیان فرهنگی و هنرمندان ما نیز تلاش کنند، می‌توانند تار و شیوه تار زنی ایرانی را به ثبت برسانند.

رضا مهدوی، مدیر اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری، با توجه به تمایزهای تار ایرانی و آذربایجانی و شیوه نواختن آنها به خبرنگار فرهنگی پارسینه گفت: «تار» ثبت شده «تار» آذربایجانی است و برای نواختن نوازنده آن را بر روی سینه می‌گیرد. همچنین تعداد سیم‌های آن نیز با تعداد سیم‌های تار ایرانی متفاوت است. این تار ثبت شده از سوی آذربایجان هیچ شباهتی به تار ردیف دستگاهی ایرانی ندارد.

وی افزود: تار دستگاهی ایران تا حدودی شبیه به تار دستگاهی آذربایجان است اما بعد از «درویش خان» یک سیم به آن اضافه شد و از آن دوره به بعد نیز تار ایرانی بر روی سینه نواخته نمی‌شود و بر روی پا قرار داده می‌شود.

مهدوی درباره ثبت تار از سوی آذربایجان گفت:‌ اینکه این تار و شیوه تار زنی را آنها ثبت کردند، هیچ اشکالی ندارد اما این تار در قرقیزستان و تاجیکستان و حتی در بخش‌هایی از چین نیز استفاده می‌شود. ما باید به فکر این باشیم که تار دستگاهی را که منحصرا برای ایران است را ثبت کنیم.

این نوازنده سنتور همچنین در خصوص این اقدام کشور آذربایجان عنوان کرد: این واقعه باید برای ما تلنگری باشد زیرا اگر تار ایرانی را ما ثبت نکنیم، این امکان وجود دارد که کشور دیگری دست به مستند سازی بزند و تمام زمینه‌هایی را که لازم است، فراهم کند و تار ایرانی را به نام خود ثبت کند. یونسکو بر اساس شواهد و قراین دست به ثبت می‌زند و در اینجا نه دزدی اتفاق افتاده و نه خیانت. این قضیه در وهله اول به بی عرضگی هنرمندان و در وهله بعد متولیان فرهنگی کشور باز می‌گردد.

مهدوی درباره قصور هنرمندان ایرانی در ثبت تار به عنوان میراث ملی ایرانیان گفت: اساتید بزرگ موسیقی ایرانی مقصر هستند، زیرا تاکنون در فستیوال‌های بین‌المللی شرکت نکرده و فیلمی از نواختن موسیقی خود به یونسکو ارائه نداده‌اند. آنها به دنبال ایجاد سند برای موسیقی و ادوات موسیقی ایرانی نبوده‌اند. در ایران اساتید موسیقی ما تک محور هستند و هاله‌ای برای خود درست کرده و از این رو ارتباط با آنها بسیار سخت است. برخی دیگر از هنرمندان ایرانی نیز به بدنه دولت متصل هستند و با برپایی چند کنسرت در سال، درآمدهای آنچنانی بدست می‌آورند و بی‌خیال موضوعاتی از این دست می‌شوند و چندان خود را به دردسر نمی‌اندازند.

مدیر سابق مرکز موسیقی حوزه هنری درباره شرایط نوازندگان آذربایجانی و حمایت‌های دولتی از آنها ادامه داد: نوازندگان آذربایجانی تکنیک بسیار بالایی در نواختن تار آذربایجانی دارند و دولت هم به خوبی از آنها حمایت می‌کند. برای ثبت یک ساز در یونسکو باید ده‌ها نوازنده تکنیکال و حرفه‌ای مستندات خود را به یونسکو ارائه کنند تا یونسکو تاریخچه آنها را به رسمیت بشناسد.

وی با اشاره به ثبت سازهای «قانون» و «بربط» توسط کشورهای همسایه گفت: در آینده نزدیک اگر بدنبال این نرویم که سنتور که یک ساز ایرانی است را به نام خود ثبت کنیم، چینی‌ها آن را به نام خود ثبت خواهند کرد.

مهدوی درباره ساز سنتور و نواختن آن در کشور چین گفت: در حال حاضر سنتور در چین با تکنیک دیگری نواخته می‌شود. سنتور چینی به لحاظ شکلی شباهت بسیاری به سنتور ایرانی دارد اما به لحاظ تکنیک نواختن بسیار متفاوت از نواختن سنتور نوازهای ایرانی است. مسئولان فرهنگی چین اگر از چند نوازنده متحبر فیلمبرداری کنند، مقداری مستندات دیگر برای یونسکو آماده کنند می‌توانند این ساز را به نام خود ثبت کنند.

وی با اشاره به درس گرفتن از این اتفاق و دست برداشتن از تعلل گفت: باید از این فرصت استفاده شود و سه ساز «تار»، «سنتور» و «سه تار» به نام ایران ثبت شود. در سطح جهان این روزها کشورها به دنبال فرهنگ سازی برای خود هستند؛ کشورهایی که فرهنگی دارند در پی مستند‌سازی آن هستند و کسانی که فرهنگی ندارند تلاش می‌کنند برای خود فرهنگی دست و پا کنند. متاسفانه در ایران بواسطه برخی مسائل از فرهنگ خود دور افتاده‌ایم و متعصبانه موضع گیری‌هایی می‌کنیم و آنچه مغفول می‌ماند هنر و فرهنگ ایرانی است.

وی با انتقاد از جامعه هنری و هنرمندان موسیقی گفت: متاسفانه جامعه هنری ما برج عاج نشینانی هستند که دسترسی به آن‌ها آسان نیست و مردم براحتی نمی‌توانند با آنها ارتباط برقرار کنند. درست است که صدا و سیمای ما در این میان مقصر است و هنرمند را نشان نمی‌دهد اما این دلیل نمی‌شود که هنرمند در را به روی خود ببندد.

وی با اشاره به وضعیت هنرمندان موسیقی در پیش و پس از انقلاب عنوان کرد:‌ قبل از انقلاب هم هنرمندان اگر چه در صدا و سیما حضور فعال داشتند اما در آن دوره هم آنها در پیله خود بودند. آن گونه که هنرمند تاجیکی، ارمنی و ... تلاش می‌کنند و خود را در عرصه‌های جهانی نمایش می‌دهند، متاسفانه هنرمندان ایرانی به رغم داشتن خانه موسیقی و صنف چشم دیدن یکدیگر را ندارند و بشدت یکدیگر را نقد می‌کنند.

وی در پیش‌بینی خود از درس گرفتن هنرمندان و متولیان فرهنگی از این اتفاق گفت: چشم من آب نمی‌خورد زیرا هنرمندان ما هنوز از خواب برنخاسته‌اند و میراث فرهنگی ما هم کلا خواب است. وزارت فرهنگ و ارشاد هم همچنان سرگرم ممیزی و سیاستگذاری‌های روزانه خود است. در این میان تلویزیون ما هم بیشتر به دنبال تولیدات مناسبتی است که عموما مردم شنونده آن نیستند. از این رو بعید می‌دانم در آینده نزدیک اتفاق خاصی در عرصه فرهنگی و هنری کشور رخ دهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد