افزایش جمعیت اگر با رشد اقتصادی متناسب همراه باشد، مسئلهای را مطرح نمیسازد. اما در اکثر کشورهای جهان و بهخصوص در کشورهای در حال توسعه،آهنگ افزایش جمعیت با آهنگ رشد اقتصادی فاصله زیادی دارد و جمعیت این کشورها اغلب با فاصلهای شگرف، جلوتر از سیر رشد اقتصادی به پیش میتازد.
سرانه درآمدکمتر
از بعد اقتصادی با توجه به تعریف پایه علم اقتصاد یعنی تخصیص منابع محدود به منابع نامحدود، یک مفهوم پیدا میکند: جمعیت بیشتر، سرانه درآمد کمتر و در نتیجه رفاه پایین تر. البته این معنی شاید در ساختار جوامع پیش از صنعتی مفهومی دیگر داشته باشد و با توجه به کارکرد جمعیت در ساختار تولید غیر صنعتی که مبتنی بر نیروی کار است، افزایش جمعیت مثبت تلقی شود.
در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای درحال توسعه، این تجربه یعنی گذر از جامعه کشاورزی به صنعتی ناقص صورت گرفته است حداقل با تعاریف رایج غربی ساختار جامعه این کشورها چیزی بین کشاورزی و صنعتی و بعضا فراصنعتی است.البته از بعد اقتصادی در ایران بخش مصرف و تقاضا منطبق با جامعه صنعتی و فراصنعتی است، در حالی که هنوز در بخش مولد ارزش تولید صنعتی با ساختارهای حاکم بر جوامع فرا صنعتی کلنجار میرود.
این ناموزونی در نهایت با توجه به ساختار وارداتی صنعتی، کشورهای در حال توسعه را به کشورهای تک محصولی در عرصه تولید و همه چیز خواه در عرصه مصرف و تقاضا تبدیل میکند که در نهایت به عنوان بازارهای مصرفی مازاد تولید کشورهای توسعه یافته تر، عمل میکنند.
در چنین فضایی بیش از دو دهه است که کشورهای در حال توسعه به یک نکته پی بردهاند و آن تاثیر منفی رشد جمعیت در ساختار معلول اقتصادی است که نمیتواند متناسب با رشد جمعیت، ارزش افزوده برای حفظ رفاه آنها را فراهم کند.
رشد جمعیت بارشد اقتصاد تناسب ندارد محمد حسن اعتضادی ـ کارشناس مسائل اقتصادی به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید:رشد جمعیت در کشور ما با رشد اقتصادی این چند سال به هیچ وجه تناسب ندارد و دلیل آن نیزاین است که در کشور سیاست و برنامه مدونی درخصوص سرمایه گذاری دربخشهای مختلف اقتصاد به چشم نمیخورد واین امر باعث شده است که اشتغال برای افراد ایجاد نشود و وقتی بیکاری در یک جامعه افزایش یابد، شاهد معضلات و ناهنجاریهای اجتماعی خواهیم بود.
وی با اشاره به اینکه برخی از مسولان در سالهای اخیر بر افزایش جمعیت تاکید داشتهاند میافزاید:اینکه جمعیت افزایش یابد خوب است و کشور ایران نیز مانند برخی از کشورهای اروپایی گنجایش 200 میلیون جمعیت را نیز دارد. اما مسئله این است که در کشور ما برخلاف سایر کشورها سرمایه گذاریها به شکل صحیح مدیریت نمیشودو وقتی
سرمایه گذاری چه داخلی و چه خارجی به درستی مدیریت نشود، فقر و ناهنجاریهای بسیاری در کشور به وجود میآید.
اعتضادی با تاکید براینکه در حال حاضر با توجه به شرایط کشور، رشد جمعیت تناسبی با رشد اقتصادی ندارد، تصریح میکند:در شرایط فعلی که از لحاظ اقتصادی در وضعیت مناسبی قرار نداریم، نمیتوان برای رشد موزون جمعیت، تصمیمی گرفته شود. قبل از هــر تصمیمی باید وضــعیت سرمایه گذاری در کشور را ساماندهی کنیم و آن وقت با یک استراتژی و برنامه ریزی مناسب میتوان شعار افزایش جمعیت را درکشور داد.
رشد نرخ جمعیت بدون منابع اولیه
دکتر سید حسین قاسمی ـ کارشناس مسائل اقتصادی نیز به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: کشور ما دارای منابع سرشار و عظیم نفتی و غیر نفتی است و منابع نیروی انسانی با ظرفیت بالقوه که سرانه ضریب هوشی آن از بسیاری از کشورهای آسیائی، اروپایی و سایر کشورهای پیشرفته بالاتر است، در حال حاضر به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب بهره مندی از این منبع عظیم در حداقل بهرهوری است و این کاهش بهره وری آنهم در سالی که شعار آن تولید و بهرهمندی از سرمایههای ملی است، در شان کشور ما نیست.
وی ادامه میدهد: نرخ بهروری در حال حاضر به دلیل غیرقابل قبول بودن آن،چنانچه در یک برنامه ریزی مطلوب به سمت اصلاح نرود، نمیتوان انتظار داشت رشد تولید ناخالص ملی افزایش یابد و این امر نه تنها موجب عدم تحقق رکوردهای برنامه توسعه و چشم انداز است، منفی شدن نرخ بهرهوری را اجتناب ناپذیر میسازد.
وی میافزاید: به طور معمول نرخ رشد جمعیت متناسب با سیاستهای اقتصادی در کشورهای جهان مورد مطالعه و برنامهریزی قرار میگیرد و نقش تعریف شدهای با ظرفیتهای منابع طبیعی و غیرطبیعی آنها دارد و به حسب برنامههای اقتصادی، متغیر است.
این کارشناس مسایل اقتصادی میافزاید: پدیده افزایش جمعیت در کشورهایی که از منابع و امکانات لازم به نحو مطلوب استفاده کردهاند، یک فرصت محسوب میشود و در کشورهای جهان سوم که با مشکل منابع اولیه و نبود آموزشهای لازم در زمینه چگونگی بهره مندی ازجمعیت روبرو هستند، رشد نرخ جمعیت بر اثرات سوء آن میافزاید و به یک تهدید برای این کشورها تبدیل میشود.
قاسمی با اشاره به اثرات سوء افزایش جمعیت در کشورهای جهان سوم، تصریح میکند: وقتی جمعیت در این کشورها افزایش مییابد، به دلیل کمبود منابع،افزایش قیمت تمام شده ناشی از پائین بودن نرخ بهرهوری در این کشورها، هزینهها افزایش و قدرت رقابت در بازارها کاهش مییابد، بازار قاچاق کالا رونق میگیرد و در نتیجه تولید ملی کاهش یافته و رشد اقتصادی نیز به تبع آن، کاهش مییابد.
وی با اشاره به نرخ رشد اقتصادی در کشور و نیز عدم تناسب آن با افزایش جمعیت در سالهای اخیر، میگوید: کشور ما سرشار از منابع نفتی و غیر نفتی است، اما سرانه بهره وری منابع انسانی بسیار پایین و غیر قابل قبول است و متناسب با سرانه پذیرفته شده جهانی نیست، که در نتیجه باید با نرخ منفی بهرهوری، آسیب پذیری بیشتری در بخشهای صنعتی و کشاورزی را که دو بخش شاخص اقتصادی کشور ما است، شاهد باشیم .
بیکاری گسترده جوانان وی ادامه میدهد: در دو دهه 60 و 70 هجری شمسی کشور ما از لحاظ رشد جمعیت افزایش خوبی داشت و لزوم بهره مندی از این جمعیت برای دهههای 80 و 90، میبایست فراهم میشد. اما در دهه 80 به دلیل نبود برنامه ریزی صحیح و مدون برای قشر جوان کشور، کشور از این ظرفیت در دو دهه گذشته به نحو مطلوب بهرهمند نشد. به طور میانگین در این دو دهه ما سالانه از نیروی سه میلیون نفر بیبهره ماندیم، در حالی که هزینه معیشتی و اجتماعی این جمعیت نیز بار سنگینی برای نظام اقتصادی در حال شکل گیری کشور بود و در حال حاضر نیز شاهد بیکاری گسترده جوانان در این دهه و سالهای پس از آن هستیم.
این کارشناس مسایل اقتصادی در ادامه سخنانش، دهه 80 را برای کشور از لحاظ رشد اقتصادی و نیروی کارآمد، فرصت طلایی قلمداد میکند و اذعان میدارد به دلیل نا کارآمدی مسئولان و مدیران در بخشهای اجرایی نه تنها انتظارات برآورده نشده، بلکه با انحلال سازمان برنامه و بودجه هم نظام برنامه ریزی تضعیف شد و هم ضرورت برنامه ریزی برای منابع نیروی انسانی در کشور، مغفول ماند، شاید بتوان گفت برای حل مسئله، دولت سادهترین راه را انتخاب کرد یعنی صورت مسئله را پاک کرد. به نحوی که در طول این سالها جای برنامه در کشور خالی است و مصداق این امر ارائه بودجه سال جاری به مجلس بود که به جهت ضرورت، مجلس وظایف سازمان برنامه و بودجه را عهده دار شد و برخی ناهماهنگیها در امور اجرای برنامهها و به ویژه طرح هدفمندسازی یارانهها در این روزها حاصل و خروجی عدم وجــود سازمان مستقلی در امر برنامه ریزی است تا به امر نیروی انسانی و بهرهوری با ایجاد ساختارهای لازم نیز بپردازد.
دکتر قاسمی با بیان اینکه در حال حاضر جمعیت کشور رو به کهنسالی میرود، تصریح میکند: با توجه به اینکه جمعیت ایران در سالهای آتی یعنی دهه 90 و ورود به سالهای سده جدید که برنامه چشم انداز در دهه اول آن به پایان میرسد، الزام و ضرورت ویژهای را میطلبد تا فرصت باقی است به بهره گیری از این نیروی عظیم که در بخش جوان هرم سنی از کمیت و کیفیت مطلوب برخوردار است و هم در لایه میانسالی این هرم منابع غنی تجربه نهفته است، قبل از ورود به کهنسالی بهره گرفت که اگراین مسئله به عنوان یک ضرورت استراتژیک مورد توجه قرار نگیرد، هزینههای اجتماعی و اقتصادی جمعیتی در دهه 90 و دهه اول قرن آتی، افزایش مییابد و در آینده شاهد کاهش بیشتر نرخ رشد اقتصادی کشور در بخشهای مختلف خواهیم بود.وی میافزاید: با کهنسال شدن جمعیت، بهره وری در کشور کاهش یافته و در نتیجه نرخ رشد اقتصادی نیز کاهش مییابد، مگر اتفاق جدیدی در نوع سرمایه گذاریها صورت گیرد و گذر از فضای سیاسی موجود در شرائط دیگری به وقوع بپیوندد و این اتفاق ناخوشایند را تحت تاثیر قرار دهد.
عدم هماهنگی نرخ رشد جمعیت با برنامههای اقتصادی این کارشناس اقتصادی نرخ رشد جمعیت در کشور را متناسب میداند و میگوید: نرخ رشد جمعیت با امکانات موجود متناسب است، اما این بدین معنا نیست که با برنامههای دراز مدت اقتصادی هماهنگی دارد.
عدم استفاده صحیح از منابع نیروی انسانی مانند ذخایر انرژی است که اگر برای آن برنامه نباشد، به طور حتم دیگران از آن بهرهمند خواهند شد در حالی که رسیدن منابع نیروی انسانی به مرز بهره مندی، هزینههای بسیاری را به کشور و نظام اقتصادی تحمیل میکند، چنانچه برنامه ریزی منابع انسانی به نحو مطلوب صورت گیرد، کشور ما با داشتن منابع غنی ملی قابلیت افزایش نرخ رشد جمعیت را داراست و با وجود پایداری مطلوب نظام خانواده در کشور ما ـ پدیدهای به عنوان جامعه پیر و فرسوده در آن به وجود نخواهد آمد.
تهدیدی که با روند فعلی کشور در فرآیند نظام اقتصادی نمیبایست به آن بیتوجه بود و امری است که به عنوان یکی از زیرساختهای اقتصادی، میبایست مورد توجه نهادهای برنامه ریزی کشور قرارگیرد و عبور از این امر به سادگی، فـــردایی را برای نسلهای آتی رقم خواهد زد که چرایی آن را نمــیتوانند به باور بنشینند. محــکومیت نــسل بیتوجه امروز کمــترین حکــمی است که توسط فرزنــدانمان برای ما صادر خواهد شد و قــطعا هیچ پاسخی هم برای آن نخــواهیم داشت، مگر توجیهاتی که از ما نخواهند پذیرفت.
عدم تناسب رشدجمعیت با ظرفیتهای سرمایه گذاری
جعفر قادری ـ عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه در حال حاضر رشد جمعیت کشور تناسبی با امکانات و ظرفیتهای سرمایهگذاری موجود ندارد، به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: همواره باید تناسبی بین رشد جمعیت و رشد اقتصادی در کشورها وجود داشته باشد که اگر این تناسب وجود نداشته باشد، ظرفیتها و توانمندیهای جمعیتی از بین میرود و درآمد سرانه نیز کاهش مییابد.
وی میافزاید: در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که به دلیل تحریمها و فشارهای اقتصادی و نیز سیاستگذاریهای نادرست اقتصادی در سالهای اخیر، نمیتوانیم سیاستهای رشد جمعیت را در پیش بگیریم و با توجه به شرایط موجود اگر بخواهیم سیاستهای رشد جمعیت را نیز در پیش بگیریم، توانایی تجهیز جمعیت به امکانات و منابع سرمایهای را نداریم که از این جهت اقتصاد کشور دچار آسیبهای جدی میشود.
نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه کمیت جمعیت از اهمیت زیادی در رشد اقتصادی کشور ندارد، تصریح میکند: باید توجه داشت کیفیت جمعیت از اهمیت خاصی در زمینه رشد اقتصادی و سرانه درآمدها برخوردار است و اگر بخواهیم رشد سریع جمعیت در کنار بکارگیری استفاده افراد جامعه از امکانات سرمایهای کشور تحقق یابد، این موضوع معقول و منطقی نیست.
قادری میافزاید: باید رشد جمعیت متناسب با امکانات و ظرفیتهای موجود در کشور باشد تا شاهد رشد روز افزون اقتصادی و نیز افزایش سطح سرانه درآمدها باشیم.
وی همچنین بر تأثیر تحریمها بر رشد اقتصادی کشور اشاره و تأکید میکند: تحریمهای اعمال شده از سوی غربیها، امکان استفاده از منابع بینالمللی را برای ما محدود میکند که در این شرایط باید سیاستگذاریهای اقتصادی به سمت ارتقای سطح بهرهوری جمعیت سوق یابد.
این عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس تصریح میکند: میبایست موانعی که باعث محدودیت بهره وری در کشور میشود، شناسایی شود که مهمترین آنها، بهبود فضای کسب و کار و نیز تلاش در جهت کاهش حساسیتها و تنشهای بین المللی است.
وی به موانع موجود بر سر راه ارتقای سطح بهره وری در کشور اشاره میکند و میگوید: پایین بودن سطح تخصص و تجربیات نیروی کاری که در جریان تولید قرار دارد و نیز عدم تناسب رشتههای تحصیلی با تخصصهای مورد نیاز جامــعه و نیز ارتقای سطح فرهنگی که در جریان تولید و تــمایل به تولید ملی و جود دارد، از مهمترین مــوانع ارتقای سطح بهره وری در کشور است که باید مورد توجـه قرار گیرد.
افزایش جمعیت مانع نیست
اقتصاد کشوری که دل به طلای سیاه بسته است و تولید در چرخه آن به سختی به حیات خود ادامه میدهد، چگونه میتواند شرایطی فراهم کند تا رفاه، همسطح افزایش جمعیت رشد پیدا کند.
در واقع موضوعی که وجود دارد، آن است که سرعت رشد جمعیت دردسر اصلی به حساب نمیآید و آنچه واکنش به همراه دارد، کُندی رشد اقتصادی است.
به اعتقاد برخی از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی آنچه مانع این رشد است نه افزایش جمعیت و نه کمبود سرمایه، بلکه شیوه تفکر، ارزشهــا و عاداتی است که مانع به وجود آمدن نـظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مناسب با توسعه میشود.