ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تصور درستی از رژیمدرمانی در کشور ما وجود ندارد. اغلب فکر میکنند رژیمدرمانی یعنی نخوردن. در حالی که مفهومش تغذیه صحیح، متعادل و متنوع است که طبق آن، هر فردی باید مطابق شرایط جسمی، سنی و حرفهای خود نیازهای اساسی بدنش را برطرف کند. مهمترین اصل در تغذیه، اندازه نگه داشتن است.» اینها حرفهای دکتر علی کشاورز، متخصص تغذیه و رژیمدرمانی است. او ادامه میدهد: «بعضیها با حذف چربیها و کربوهیدراتها سعی دارند به سرعت فرد را لاغر کنند، اما این موضوع باعث اختلال در کارکرد جذب ویتامینهای K، D، E و ... میشود؛ یا مثلاً با حذف پروتئینها از رژیم غذایی فرد باعث میشوند در کارکرد هورمونها اختلال ایجاد شود و در درازمدت، افسردگی و پرخاشگری به وجود آید.» بیحساب و کتاب نیست که از بین این همه فعل در زبان فارسی، تمام خدمات خوراکی را در فعل «سیر شدن» جا دادهاند. مفهوم گسترده رضایتمندی تن و روح را در این فعل، تنها کسانی میتوانند درک کنند که خوردن برایشان با خط قرمزهای رژیم لاغری محدود شده و افسردگی، نارضایتی و کمطاقتی شده است جزئی جداییناپذیر از شب و روزشان ... بی آنکه بدانند خوراکیها جز پر کردن معده و افزودن بر قطر شکم و جلو بردن عقربه ترازو، نقشهای دیگری هم دارند.
تغییرات خُلقی، همان پاتکی است که بدن برای رژیمهای غیر اصولی ترتیب میدهد. دکتر کشاورز، رابطه تغذیه بر خلقوخو را یک رابطه مستقیم میداند و میگوید: «اگر بدن از نظر شیمیایی و ترکیبات طبیعی خود متعادل باشد، خلق و رفتار فرد هم متعادل میشود. اما رژیمهای ناهماهنگ که عموماً یک ماده غذایی را کاملاً حذف میکنند، با وجودی که ممکن است بتوانند نتیجه مطلوب و مورد نظر بیمار را در کوتاهمدت تأمین کنند، اما ضررهای جسمانی و روانی شدیدی وارد میکنند که در بعضی موارد، جبرانناپذیر است.» به عقیده دکتر کشاورز، کاهش وزن ناگهانی، فرد را عصبی و بداخلاق میکند و عوارضی مثل ریزش مو، کمخونی، تغییرات خلقوخو، مشکلات پوستی، به هم خوردگی تعادل هورمونی، قاعدگی نامنظم و ... در انتظار فرد رژیمگیرنده خواهد بود. اما این تنها بخشی از ماجرا است که از اثرات مستقیم تغذیه بر خلقیات حکایت دارد. روی دیگر سکه رژیمهای لاغری، آسیبهای روانی یا جسمی است که در روحیه افراد نمودار میشود.
دکتر کشاورز میگوید: «از دیگر نتایج رژیمهای غیر اصولی، آسیبهای جسمانی است. بیمار، در ابتدای رژیم، با سرعت خوبی وزن کم میکند اما چندی که گذشت، کمکم مشکلات پوستی، هورمونی و ریزش مو پدیدار میشوند. در نتیجه، اعتماد به نفس فرد کاهش پیدا میکند و همین مسأله، زمینهای میشود برای بروز افسردگی و ناراحتیهای روحی. ضمن اینکه، بیمار وقتی سلامتی خود را در خطر میبیند، در نهایت مجبور میشود به دلیل صدماتی که دیده است رژیم را رها کند و به همین خاطر، دوباره افزایش وزن پیدا میکند. افزایش وزن و مشکلات جدید، اثر منفی مضاعف دارد؛ یعنی بیمار در یک سیکل معیوب میافتد که چاقی، رژیم نادرست، بیماری، رها کردن رژیم و چاقی مجدداً از عوارض آن است.» اما به عقیده دکتر موسویزاده، روانشناس، هر نوع محرومیتی میتواند باعث افسردگی و پایین آمدن سطح خلقیات افراد شود. او میگوید: «غذا خوردن صرف نظر از تأمین نیازهای بدن، جنبه روانی هم دارد. برای تمام افراد، غذا خوردن یک لذت روانی است و محرومیتهای سنگین از غذا، خصوصاً در مواردی که فرد آزادی دیگران را در خوردن تمام مواد غذایی که به آن علاقهمندند مشاهده میکند، حس محرومیت را تشدید میکند. نتیجه از دو حالت خارج نیست. یا فرد رژیم خود را رها میکند، یا به آن ادامه میدهد؛ که به این طریق به یک محرومیت سنگین دامن زده و باعث احساس سرخوردگی میشود.» این در حالی است که متخصصان تغذیه و رژیمدرمانگران معتقدند رژیمهای سنگین که هدف آنها کم کردن وزن زیادی در یک مدت کوتاه است، همیشه با بنبست مواجه میشود. به عقیده آنها، 5 تا 10 درصد کاهش وزن در طول 4 تا 6 ماه، باعث لاغری متناسب فرد میشود و سطح قند خون، چربی خون و فشار خون را به حد نرمال نزدیک میکند. بنابراین برای افراد خیلی چاق، کم کردن همین مقدار در یک مدت نسبتاً طولانی 6 ماهه، نه تنها کم نیست، بلکه همزمان به تناسب بیشتر اندام و سلامتی کمک میکند.»