همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

تفنگ بازی

از پوریا عالَمی -جز طنزهای جسته و گریخته- فقط کتاب «تفنگ بازی» رو خوندم، که یه سری جمله ها و متن کوتاهه با نقاشی های مهدی کریم زاده. نمی گم کتاب فوق العاده، اما کتاب خوبیه. این تیکه هاش رو دوست داشتم؛

اجسام از آنچه در آینه (ماشین) می بینید به شما نزدیکترند و آدمها از آنچه در کنارتان می بینید به شما دورتر.

مامور تلفن محله از اینکه دختر مورد علاقه اش تلفن نداشت افسردگی گرفته بود. دختر چند وقت بعد با مامور پست آن محله ازدواج کرد.

عاشقی هم بد دردی است. مثل وقتی که استخوان لگنت شکسته باشد.

خودکشی زحمت زیادی دارد کسی که زحمت می کشد امید دارد و مردی که امید ندارد زحمت نمی کشد. پس احتمال اینکه کسی که امید دارد خودکشی کند بیشتر از یک آدم نا امید است.

تسلیت میگم، هر چی خاک اون خدا بیامرزه تو سر شما باشه.

سیاستمدارها در بازنشستگی شاعر می شوند. تاجرها در بازنشستگی در شب شعرها شرکت می کنند. شاعرها در بازنشستگی چون سیاست نداشته اند افسردگی می گیرند و از گرسنگی می میرند.

مردها منطقی حرف می زنند و احساساتی تصمیم می گیرند. زن ها احساساتی حرف می زنند و مثل یک مامور اعدام، بی رحمانه کاری را که باید بکنند می کنند.

شهوت یک مین ارضا نمی شود منفجر می شود.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد