همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

چرا ما معتاد شدیم؟

غرور- ترس – خودبینی – خودپسندی – زخم های عمیق دوران کودکی – عدم واقع بینی – طبع و ذائقه و لامسه و باصره ناخوشایند – فکر و ذهن و روح بیمار – دوست دارم دلم می خواهد – این احساس که هیچ کس دوستم ندارد.

مسدود کردن راه خیر و صلاح- عدم اطمینان از آینده ای شاد – فرار از خود- احساس قربانی بودن گریه هاو گفتگوهای شدید درونی و جدل با آنها- میل به انتقام جویی- احساس حقارت – مقصر دانستن همه چیز و همه کس الا خود – شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت – انزجار و بیزاری از خود – احساس گناه از سوء استفاده های جنسی خود و دیگران.

 

ماندن در رنج های کودکی – ندانستن راه خروج- ناامنی در تمام موارد- ناتوانی در هضم واقعیات- سرزنش،تحقیر و مقایسه دیگران- دائم انگشت را به طرف سوژه و اشخاص چرخاندن و نگه داشتن- ذخیره دردها و رنجها و عدم پذیرش شادکامی- عصبانیت شدید از روند عادی زندگی.

 

نگرانی مدام- بروز دادن عواطف و احساسات منفی – ناتوانی در برقراری رابطه با دیگران- ندانستن چگونگی حال خود- انباشته کردن آزارها و دردهای کهنه و قدیمی روی هم و استشمام گازهای متعفن آن بصورت دائم.

 

حساسیت بسیار بالا و شدید- نفی کامیابی و موفقیت- بی ارزش دانستن خود – به ستوه آمدن از دست همه چیز و همه کس- زندگی و روند آن را پوچ و مسخره انگاشتن- نفی تمام ارزشهای بیرونی و درونی- یاس مفرط- عدم اعتقاد به شکوفا شدن- هجوم اندیشه های منفی – اعتقاد راسخ به مجازات شدن و اینکه نمی توان در این جامعه نفس کشید- احساس فشار بیش از حد و ترس از بیان عقیده.

 

نفی اقتدار خود و احساس زبونی و نداشتن جسارت و شهامت- انعطاف ناپذیری و کوشش جنون آمیز برای اثبات عقاید شخصی خود- احساس درماندگی- با یک دست دو هندوانه برداشتن- در زندگی مورد قبول دیگران را به روی خود بازکردن- جلوگیری از احساسات رقیق و جلوی اشک خود را گرفتن- دائم به فکر اینکه دیگران چه می گویند- پذیرش تحقیر و سرزنش دیگران- سنگ زیرین آسیا بودن.

 

بیش از توانایی خود بار برداشتن- در گذشته ماندن- دائم در حال مسابقه بودن برای پذیرفتنی ساختن خود- ناامیدی محض- در طرح ها و اندیشه ها و آرزوهای خود گیر کردن-نپذیرفتن عقل و خرد و فهم و شعور- دودلی و انزجار- عدم تعادل با زندگی – نفی معنویت خود و دیگران- رها نکردن عقاید کهنه- استدلال های نامتعادل- تعصب درونی و بیرونی برای اثبات خود-احساس ناتوانی برای عوض کردن دیگران- از حدود توانایی خود پا را فراتر نهادن- داشتن عقاید بسته و دردآور-ماندن در وضعیتی که از آن نفرت داریم و احساس شدید خستگی و از کار افتادگی- نیاز شدید به عجول بودن و اینکه هنوز نکاشته می خواهیم درو کنیم- فلج شدن ادراکمان و مغشوش شدن مغز به واسطه ترسهای بیشمار- فقدان تحرک ذهنی.

 

واکنشهای شدید نسبت به شکستها و ناامیدی ها- آزار دیدن در امور شغلی،خانوادگی،اجتماعی، فرهنگی سیاسی و اقتصادی- سوء هاضمه عاطفی- واکنش خشونت آمیز نسبت به عقاید و اعمال دیگران- سرسختی شدید و فشار ذهنی و روحی- پافشاری در خود بودن و ایجاد و وضع قوانین و سعی در اجرای آن بطور یک طرفه- اصرار در اثبات خود- کنار نیامدن با آنچه که بطور حقیقی در جریان است.

 

نفی کامیابی - خشم از تصمیم گیریهای نادرست و ادامه دادن آن- بطور دائم خود را شکست خورده.

 

دانستن و به دنبال عدالت بودن و بطور پیوسته دیگران را محکوم کردن و انگ زدن- آشفتگی خود و خانواده- از دست دادن اختیار همه چیز- فرار از خود و ادراکی که از همه چیز و همه کس داریم- غیبت و بدگوئی از همه چیز و همه کس تا جائیکه کل اندیشه و افکار و ضمیر ما فاسد شود.

 

خودکشی روزمره که چرا پیشرفت آسان نیست و در نتیجه پناه بردن به اوهام و تخیلات  - نپروراندن خود و رشد نکردن- غذا نرساندن به معنویات خود و پرتوقع بودن و عدم اعتماد به دیگران-کاه را کوه ساختن- ناپاکی های ذهنی و جسمی مدفون شده- جویدن و نشخوار کردن ناکامیها- چسبیدن به زواید گذشته- ناتوانی در هضم تجربه های جدید خود و دیگران-احساس شدید تنهایی و بی کسی و دائما در فکر فنا بودن- گردن شقی و اصرار در بودن پوسته ای که در آن هستیم- فریادهای خاموش کشیدن- عدم توانایی برای بهره بردن از تجربیات و باز تجربه را تجربه کردن.

 

مسائل جنسی و قضایای اطراف آن- وحشت از دست رفتن آخرین فرصت ها و امتیازها- عدم اعتماد به فرآیند زندگی- کنترل دراز مدت آزارها و هیجانات و احساسات و سرکوب آنها- مسئولیت تفکرات و عملکرد خود را نپذیرفتن- این تفکر که من دیگر پیش هیچ کس اهمیتی و اعتباری و ارزشی ندارم- میل به تسلط بر همه چیز و همه کس- احساس عدم تعلق به هیچ چیز و هیچ کس- ازدحام اندیشه ها و فشارهای جسمی و روحی.

 

سرسختی در انزوا و گوشه گیری- بی ملاحظگی و مقاومت شدید در مقابل دگرگونی- مشکلات دراز مدت هیجانی و عاطفی و عدم شادمانی وسخت دل شدن و اعتقاد به فشار و تقلای شبانه روزی- اجازه دادن به گذشته که حاکم امروز باشد- خیالات و تصورات باطل- خسته شدن از خود و دیگران و تمام چیزهای تکراری- درد بزرگ مطرح شدن و مطرح کردن خود- لذت جویی و لذت طلبی- فرار و گریز دائم از هویت و ریشه و اصالت خود- ندانستن قدر داشته ها و چشم بدنبال نداشته ها- تنبلی و بی تفاوتی- افراط و تفریط- طبیعی نبودن- نداشتن دانش- نداشتن انگیزه های مثبت- زیر بار نرفتن و از تعهد و واقعیت ها شانه خالی کردن.

 

داشتن حساسیتهای فوق العاده و زود رنج بودن- دید تونلی- کار امروز به فردا واگذار کردن- نداشتن نظم و انظباط و اعتماد به نفس- بوالهوس بودن- رفیق بازی و دور شدن از خانواده-کارها را نصف و نیمه انجام دادن- باورهای غلط و ناصحیح و ساخت الگوهای آن-سرزنش و تحقیر گاه به گاه خود- توهم(همه چیز تقصیر خودته،چشمت کور،می خواستی نکنی و از این مسائل)- فشار و باورهای طاقت فرسا و کوشش جنون آمیز برای تثبیت خود در موقعیتی دلخواه- لجاجت و یک دندگی در جدا نشدن از رنج و درد گذشته- اصطحکاک دائمی با خانواده و مشاجرات غیر منطقی با اطرافیان- میل به داشتن همه چیز و البته بدون زحمت و دائما منتظر آینده بودن و اینکه در آنجا کسی و یا چیزی وجود دارد که مشکل من را حل نخواهد کرد.

 

توقع مزد بدون کار و میل به دزدی که با دزدی گوش دادن-دزدی رفت و آمد کردن- دزدکی نگاه کردن- دزدکی صحبت کردن- شروع و اقدام به دزدی های کم خطر و کم ضرر،رشد کرده و گاه تا حد حرفه ای شدن ادامه پیدا کرده- سوء استفاده و بهره کشی از همه چیز و همه کس برای بقاء و ماندن در پوسته خویش- حتی بهره کشی کثیف احساسی و عاطفی و علایق آدمها- بطور روزمره به دنبال میانبر و پل هوایی گشتن- هدف مند نبودن و باری به هر جهت زیستن- تقلا و تلاش خفقان آور بدنبال جمع آوری مصالح برای ساختن برج خوشبختی که طرح و نقشه آنرا خود ریخته ام.

 

وحشت و ترس دائم از فرو ریختن ساختار و بنای زندگی- بودن تقریبی در آینده و دوربین شدن ذهن و افـکار و ولگردی انـدیشه و فکری که هـدف مند نیست -  گـریز پیوسته  و وحشت  دائم از سوژه وموضوع و یا اشخاصی خاص به خاطر زخم هایی که زده ایم و یا خورده ایم-میل به چسبیدن به گرایش های پوسیده(مثل قضاوت و بخل،بدگویی،اندیشه ها و اعمال فاسد و دید فاسد).

 

احساس گناه از ناپاکی های مدفون شده گذشته- تفکرات و اضطراب هایی که زائیده خشم،تنش و درگیری است- نشخوار و تکرار مکرر اشتباهات گذشته و فرصت های طلایی از دست رفته- انکار و لاپوشانی درون و بیرون از خود و دیگران- اعتماد به مفاهیم و قوانین کاذب شخصی- بروز ندادن ترسهایمان و انباشتنآنها روی هم- ترس از دیگران و ترس از سرآمدن مهلت ها و فرصت ها- وحشت کشنده از اینکه نیت و اعمال ما کشف شود-مسدود کردن راههای ارتباطی- ذهنی و علمی- تجربی و مشورتی با دیگران- خود را مرکز و ماخذ منبع دانستن که ریشه آن در غرور است-پوشش دادن جنون آمیز افکار و نیت و عمل های مغایر با قوانین اجتماعی،اخلاقی،قانونی،الهی و طبیعی- تنیدن پیله ناصادقی و توجیه و انکار به دور خود- زیاده خواهی بیشتر از آنچه بودم و ارزش داشتم- تکیه زدن به افکار خود که بهترین است و برترین و دیگران باید بیایند و بیاموزند.

 

عدم تمایل در حرکت به سمت مثبت بودن- داشتن انبوهی از غم و اندوه و رازهای نهفته و انبار شده- زمانبندی های نامناسب و غیر معقول- جزء را کل دانستن- اقتدار و نفوذ و تسلط خود را بر امور از دست دادن- بزرگ نمایی مسائل دروغین و اتفاقات واهی نزد دیگران- خود را اسطوره دانستن- تصور اینکه زندگی به دلخواه من نیست،ولی نمی دانم که زندگی دلخواهم چه الگویی دارد- خود را شخص اول دیدن ولی در عمل شخص دوم و یا چندم بودن- عجز و زبونی در اراده زندگی- روزها و فرصتها از دست میروند با اینکه روزی هم نوبت ماست و مرا کشف می کنند- معتقد بودن به الگوهای کهنه- آرزوها و خواسته های نامعقول و میل به فرار از وضعیت های خاص- اعتقاد به داشتن حق و حقوق فرضی و پیوسته به دنبال عدالت بودن و عصیان بر ضد همه چیز و همه کس.

 

خالی کردن روح و ضمیر و قلب از هرگونه شادی، بخاطر پول و ظواهر و ترس های گوناگون- حساسیتشدید به بعضی از اشخاص و مسائل چه منفی چه مثبت-دادن باجهای با انگیزه- همواره منتظر مجازات بودن- سرزدن رفتارهای کودکانه در بزرگسالی-نیاز شدید و غنی شدن زودرس در زمینه های عاطفی،اقتصادی و اجتماعی- بلند پروازی های تخیلی و کشیدن طرح و نقشه های ابلهانه و ساده لوحانه،که اگر اینطور بشود و آنطور بشود- همانطور خواهد شد که من می گویم-به زبان آوردن کلام و الفاظ مستهجن و نکوهیده به صورت مستمر-آزارهای روحی و عاطفی- حظور یک تلخی دائم و مزمن به واسطه ناکامی ها و تجربه های شکست خورده- در لجن های گذشته دست و پا زدن و راه تخلیه و پالایش و آرایش و پیرایش را مسدود کردن- افراط غیر منتظره در نشان دادن واکنش- اشتغال فراوان به امور ذهنی و مسائل اساسی را در لابه لای جزئیات گم کردن.

 

مطالب بالا مجموعه ای از صفات منفی اخلاقی و وضعیتهای شخصیتی ما قبل از زمان اعتیاد،زمان آلودگی و زمان تخریب انفجارگونه آن است و بسیاری از آنها با همان قد و قواره رشد یافته خود، حتی بعد از ترک مواد مخدر همچنان با اقتدار در درون و برون ما خود نمائی می کنند اگر میخواهیم که از تعفن و لجن زار این صفتهای موزی و مخرب و اهریمن خلاصی یابیم چاره ای نداریم جز عوض شدن و دگرگونی در کلیه زمینه ها،باورهای تازه و نو،انگیزه و دانش تازه،گفتار و شنیدار تازه،افکار و عملکرد تازه در محیطی تازه و نزد انسانهای تازه و نو.

 

واین میسر نیست مگر با سعی و کوشش ما،جلسات،دوستان بهبودی،عمل به قدمها و سنتها و راهکارهای ذهنی و عملی برنامه و خواستن و کمک از خداوند و توکل و ایمان به او.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد