همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

همه چیز ازهمه جا

عکس و مطالب خوندنی ودیدنی

تاریخچه فال

 

 

 فال چگونه پیدا شد ؟

 بشر از زمانی که خود را شناخت و به این نکته مهم پی برد که دارای نیروئی فارق العاده بنام فکر است . و به کمک آن می تواند بر بسیاری از محضلات و مشکلات زندگی خود فائق شود در این اندیشه نیز افتاد که هر طور که می تواند در بهبود اوضاع شخصی و خانوادگی خود بکوشد و در این تصمیم زمانی واضح کرد

مصمم تر شد که به تدریج دریافت در زندگی مسایلی هم وجود دارد و پیش می آید که نه قدرت بدنی قادر به حل آن است و نه نیروی عقلانی و کلوی و حتی راه های خلاف و موذیانه نیز نمی توانند که بر آن مشکلات پیروز شوند . قرن ها بشر متحدن اولیه با این مشکلات به طرق مختلف دست و پنجه نرم کرد و در هر مورد نیز شکست خورد تا به تدریج این فکر برای او پیش آمد که علاوه بر نیروهای طبیعی و شناخته شده نیروهای دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشند که او قادر به شناختن آنها و پیدا کردن راه حلی برای مقابله با آنها نیست و ترس از این نیروها از همان زمان در مخیلة بشر پیدا شد بشر با دشمن مرئی و موجود هر طور که بود مقابله می کرد ولی با دشمنی که نا مرئی و نا معلوم است چگونه می توانست روبرو شود و بجنگد ؟

 

بشر متمدن آن روزگار که به حکم اجبار هنوز به درجة رشد فکری امروز نرسیده بود وقتی می دید که با همه نوع بلاهای ارضی و سماوس که بر زندگی او و همنوعان او سبوط می کند و نازل می شود می تواند با همان وسایل اولیه ای که در اختیار داشت مبارزه کند ولی با آن چیزی که نمی داند چیست و به چشم و گوش و هوش او نیز نمی آید نمی دانست چه کند . قرن های دیگر بر تمدن بشری گذشت بشر در زمینه های مختلف به نیروی همان عادل ممیزة او از دیگر جانوران یعنی فکر و هوش پیروز بهائی یافت . یکا یک مجهولات بر او علوم شدند . و به خاطر همین کشفیات بود که در جوامع آن روز این فکر پیدا شد که عوامل ناشناخته ای هم که مانع تحقیق خواسته ها و آرزوهای بشری می شوند در شمار همان مجهولات هستند و آنها معلوم شده اند این مجهول نیز باید معلوم شود . وقتی که بزرگترین دانشمندان زمان نیز در راه کشف این مجهول که هنوز اسمی هم نداشت درمانده و ناتوان شدند گروهی موقع شناس و فرصت طلب نیز پیدا شدند که تصمیم گرفتند با توجه به ازیاد روز افزون کسانی که در زندگی روزمره دچار مسایلی می شوند که دو محیطة خود آن مسایل را معلول فعالیتهای همان موجود یا نیرو یا عامل نا موجود فرض می کردند درصدد بهره برداری از نیازمندان بر آیند و فال و پیش گویی به این ترتیب به وجود آمد . ما افراد بشر از مورچه و زنبور کمتر نیستیم شما ببینید که یک مورچه برای رسیدن به مقصودی که دارد چند راه را آزمایش می کند تا بالاخره موفق شود و موفق هم می شود توسل به فال و فال بین هم یکی از همان راه ها ( بعدی ) است که بشر امتحان می کند شاید او را به مقصود برساند .

 

اولین پیشگو فرانسوی بود

 

اولین کسی که به فکر مسئله پیشگویی برای افراد بشر را در یک چهارچوب قرار دادی و تعیین شده مورد بررسی قرار دهد و اگر هم نه تعیین شده مورد بررسی قرار دهد صددرصد علمی و منطقی ، اما به هر حال یک فرمول قابل قبول برای این پدیدة مورد علاقة بشر کشف کند « میشل گوگولن » فرانسوی بود و شرح کارش در سال 1930 میلادی بود . او ابتدا به مسئله فال و پیشگویی اصلا" اعتقادی نداشت . اما بعد از چند سال مطالعه در نظر خود نسبت به فال و فال بینی تجدید نظر کرد . دیگر آن را یک « دکان برای فریب ساده لوحان » نمی دانست بلکه آن را یک « شوخی » و بعد « سرگرمی » نامید . بعدها او معتقد به این شد که نیروهای دیگری نیز در جهان وجود دارند که می توانند در سرنوشت اشخاص در سراسر جهان تأثیر مثبت یا منفی داشته باشند و یکی از این نیروها تأثیر ستارگان در سرنوشت بشر است . یکی از موافقان و طرفداران نظریة تأثیر اجرام آسمانی بر سرنوشت و کرانبی افراد بشر از مردم سوئیس به نام دکتر روژه فرانگین بود . که خود طی چند مقالة مستدل مبتنی بر اطلاعات متقنن تاریخی سابقة توسل افراد بشر را به فال به 1800 سال قبل از میلاد مسیح « نزدیک به شش هزار سال قبل » رسانده و در ابتدای تاریخچة خود این نکته را ذکر کرده است که علم نجوم نیز مثل همه شاخه های دانش اصلی مثل شیمی و طب و ریاضیات با انواع خرافات و اسطوره های آمیخته و ممزوج شده است .

 

علم ستاره شناسی در میان تمدن های باستانی (اکد ، سومر ، بابل ، آشور ) و بعد در ایران و سایر تمدن های غرب آسیا که به تمدن بین النهرین معروف است بیشتر از دو جنبه رواج داشت وبه خاطر اعتقادی که مردم چه از طبقة عوام و چه خواص به پیش گوئی و « فال » داشتند این علم بیش از سایر علوم متداول حتی ریاضیات پیشرفت داشت . دو جنبة تصمیم علم نجوم یکی جنبة علمی و محاسباتی آن برای گشودن تدریجی اسرار آسمان و کائنات بود که این جنبه تا زمان حاضر نیز ادامه یافته است ولی جنبة دوم آن ، همان پیش گوئی و پیش بینی آینده افراد بشر و تأثیر اوضاع کواکب بر زندگی روزمره افراد بشر بود . با وجود همه اختلافات و منازعات میان « منکران » و « معتقدان » یک را ه باریک ایجاد تفاهم میان دو گروه وجود دارد و آن هم این است که اغلب دانشمندان و مخصوصا" ستاره شناسان که مراتب علمی آنان مورد قبول هر دو گروه است روی این نکته توفق نظر دارند . آن این است که ( کره زمین ما ، تحت تأثیر اجرام سحاوس قرار دارد ) و بعد این طور نتیجه می گیرند که وقتی اجرام سحاوس که مواد طبیعی که از مجموعة آنها کره زمین به وجود آمده است پس بر افراد بشری که جزئی از موجودات همین ( کره تأثیر پذیر ) می باشند می تواند تأثیر بگذارند یعنی این که حال و آیندة ما بسه به گردش سیارات و اوضاع چرخ فلک است. در زمینه فال و فال بینی تا به حال کتابهای مفصل و متعددی به رشته تحریر در آمده است از جمله این کتب ، کتاب « فوق طبیعت » نوشته لیال و استون است . حال این سؤال مطرح است که به راستی کسانی که به فال اعتقاد دارند از فالگیر چه می خواهند ؟ این افراد چه مسایلی دارند که عقل سالم و علم سالم قادر به درک و حل آن مسایل نیست ؟ چرا کمکی را که می توانند از روانکاوانی ، روانشناسان ، پزشکان ، اشخاص مجرب و کار آزموده برای گشایش گره های مختلف زندگی شان دریافت کنند نادیده می گیرند و پول و وقت و انرژی خودشان را در اتاق های کوچک یا بزرگ ، محقر یا مجلل مدعیان پیش گویی و فال بینی به هدر می دهند ؟

 

نکته شگفت آور این است که تعداد مبتدایان به فال در تمام روز به روز در حال از یاد و افزایش است و آنچه باعث تأسف بیشتر است این است که نه تنها افراد عادی و بی سواد و کم سواد بلکه افرادی از طبقات روسنفکری اجتماع نیز به این خرافات اعتقاد دارند و این کاملا" طبیعی است که کسی که به فالگیر مراجعه می کند به طور حتم دردی و مشکلی و نیازی دارد والا افرادی که به طور طبیعی زندگی می کنند و مشکلی ندارند کاری با سرکتاب و رمال ، اسطورات یا ورق و تفاله چای و قهوه ندارد . داشتن همین « درد » فالگیر زرنگ و فرصت طلب را مطمئن می کند که مشتری پرو پا قرص دیگری به تعداد مراجعان هر روزه و هر شب، او اضافه شده .

 

یکی از مهمترین « و شاید هم تنها » علل توجه عمومی به جماعت فالگیرها و فال بین ها این است که بشر از آیندة خودش خبر ندارد و چون خبر ندارد به این جهت می ترسد و ترس ناشی از عدم تأمین آینده ، آن طور که مورد انتظار و آرزوهاست که سبب می شود کسانی پیدا شوند که مدعی شوند که به گونه های مختلف با عالم غیب ارتباط دارند و با ارواح ارتباط دارند آینده را پیش بینی می کنند و از گذشته و حال خبر دارند . اگر قبول داشته باشیم که بشر به امید و آرزو زنده است و این نکته را نیز « مد » نظر داشته باشیم که آرزوهای بشر ی پایان ناپذیر است خیلی خوب و آسان می توانیم به این نکته پی ببریم که چرا بشر از آینده می ترسد .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد