یادمان باشد که...
لحظههاست که آدمی را هیچ و پوچ میکند.
لحظههاست که انسان را فرسوده و خسته از زندگانی میکند.
لحظههاست که عمر ما را به پایان میرسانند.
و لحظههاست که انسان را فریب میدهند.
بیایید از پس لحظهها بگریزیم.
به امید لحظه بعدی زندگی نکنیم.
اینگونه بیندیشیم که انگار لحظه بعدی راه ما نیست.
و از همین لحظه لذت ببریم... نه به امید لحظه بعدی
ادامه...
داستان این عروسی بدین شرح است: عروس ساکن بلندیهای جولان در منطقه اشغالی تحت نظر اسرائیل میباشد و داماد در آنطرف مرز یعنی در سوریه زندگی میکند، اگر عروس از این مرز عبور کند و به سوریه برود اسرائیل دیگر هرگز اجازه برگشت به وی را نخواهد داد بنابر این عروس خانوم با اشک و اندوه فراوان با خانواده خود برای همیشه خداحافظی میکند و تک و تنها با دلی پر از غصه به خانه بخت خود در آنطرف مرز می رود.
عروس خانم مشغول خداحافظی همیشگی با خانواده خود
هنگام عبور از منطقه بین دو مرز سوریه و بلندیهای جولان زیر نظر سازمان ملل
اشک و اندوه خانواده عروس بخاطر جدایی همیشگی
آخرین خداحافظی عروس با خانواده و وطن در محل مرزبانی
ورود به خاک سوریه و ملحق شدن به داماد
اینهم از حال و روز عروس تک و تنها در روز عروسیش ...