ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فارس: جذام نوعی بیماری عفونی مزمن است که در ایران به «خوره» معروف است. با وجود اینکه ایران جزء کشورهایی نیست که آمار جذامی هایش زیاد باشد و وارد مرحله حذف بیماری در سطح کشوری شده است، اما هنوز در ایران جذامی وجود دارد.
کاوی عیوضیان 70 سال دارد. اهل شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی است، او و همسرش هر دو در روستا به جذام مبتلا شده اند و پس از بهبودی در منزل شخصی خود در شهر تبریز زندگی می کنند. آرزوی او بهبود وضعیت معیشتی شان است و اینکه سقف خانه قدیمی شان بر سرشان فرو نریزد.
محمد جهانگیری 75 سال دارد. اهل شهر سنندج، استان کردستان است. او با همسرش که او هم جذامی است در روستای سرچنار در نزدیکی شهر میاندوآب زندگی می کنند. آنها فقیر هستند و مشکلات زیادی برای تهیه مواد غذایی، سوخت بخاری نفتی و دارو دارند.
فیض الله بابایی 75 سال دارد. اهل روستای ده دره شهر مشکین شهر است. او چشم چپ اش را در اثر بیماری آبله در شش ماهگی از دست داده و با یک چشم دنیا را شناخته است. فیض الله از 14 سالگی به جذام هم مبتلا شده است. با وجود اینکه دلش می خواسته ازدواج کند، اما هرگز ازدواج نکرده است چون هیچ کس حاضر نشده او را به عنوان همسر خود قبول کند و به ناچار تنها مانده است و برای روزگار پیری اش، کمکی ندارد. او از 32 سالگی به بابا باغی آمده است و هیچ آرزویی ندارد جز اینکه خدا کسی را مریض نکند.
سلمان، 62 سال دارد. اهل شهر سلماس استان آذربایجان غربی است. از او درباره نام فامیل اش سئوال می کنم، می گوید شهرت ندارم، شناسنامه هم ندارم. درباره آرزویش می پرسم، می گوید آرزو هم ندارم. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
زرینه بی باک 65 سال دارد. از استان کرمانشاه به بابا باغی آمده است. او از وضعیت چهره اش ناراحت است و می گوید از چهره ام خجالت می کشم. دلش می خواهد پیش خانواده اش باشد اما به خاطر ظاهرش طرد شده است. بیماری جذام چشم هایش را درگیر کرده است و بینایی اش کم شده، آرزویش این است که دیدش بهتر شود یا حداقل از اینی که هست بدتر نشود. او از نابینایی ترس دارد.
محمد امین همت بلند 70 سال دارد. اهل روستایی از استان کردستان است، او کر و لال است و تنها به نقاط مختلف اتاق خیره می شود. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
قربان رستمی 62 سال دارد. اهل روستای گازان دوزان شهر هشترود استان آذربایجان شرقی است. او 10 سال است که نابینا شده است. نگرانی اصلی اش در زندگی وضعیت پسرش مهدی است. می گوید آرزویم این است که مهدی سر و سامان بگیرد و روی پاهای خودش بایستد. او به همراه مهدی، پسر 16 ساله اش در منزل شخصی خودشان در شهر تبریز زندگی می کردند اما مدتی است که در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
احمد سرباز ایران 80 سال دارد. اهل روستای ایلان کش شهرستان کلیبر استان آذربایجان شرقی است و آرزو دارد که بتواند برای ادامه زندگی و معاش، پولی به دست بیاورد و وضعیت اقتصادی اش بهتر شود. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
یمن نساء ساوج لو، 80 سال دارد. متولد زنجان است و در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است. او از اینکه خواهر زاده های شوهر مرحوم اش سالی دو بار در پائیز و بهار به دیدن اش می آیند خوشحال است. آرزویی هم ندارد و از وضعیت زندگی اش در باباباغی راضی است.
کرم علی اولاد قباد 59 سال دارد. اهل شهر نهاوند استان همدان است. او شش ماه از سال در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری می شود و شش ماه به محل زندگی خود در روستایشان باز می گردد.
حسن خانی 75 سال دارد. اهل روستایی در دیوان دره استان کردستان است، هیچ آرزویی ندارد و دلش می خواهد خدا او را بکشد تا از این زندگی راحت شود. او در بیمارستان بابا باغی در نزدیکی شهر تبریز بستری است.
علی حکیمی فر، 60 سال دارداهل شهر بوکان، استان آذربایجان غربی است. آرزویش سلامتی است و دلش می خواهد که وضعیت جسمی اش از چیزی که هست بدتر نشود تا بتواند به زندگی اش ادامه دهد. او با همسرش که او هم جذام دارد در روستای بصری در نزدیکی شهر مهاباد زندگی می کند.