ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تحقیق تازهای که توسط محققان دانشگاه استنفورد صورت گرفته نشان میدهد تزریق خون یا پلاسمای موشهای جوان به موشهای پیر میتواند باعث رشد سلولهای عصبی در مغز آنها، یادگیری و حافظه بهتر و بهبود عملکرد هیپوکامپ شود.
انسان قرنهاست که به دنبال اکسیر جوانی میگردد، شاید این اکسیر در خون جوان پنهان شده که با تزریق آن میتوان باعث ظهور سلولهای تازه در مغز شد و تواناییهای شناختی از دسترفته موشهای پیر را تا حد قابلتوجهی به آنها برگرداند.
به گزارش نیوساینتیست، تحقیق تازهای که همین هفته در کنفرانس انجمن عصبشناسی در نیواورلئان، لوئیزیانا ارائه شده، نشان میدهد وجود اکسیر حیات حداقل برای موشها حقیقت دارد. مطابق این تحقیق تزریق خون موشهای جوان به موشهای پیر باعث شده اثرات کاهش قدرت ادراک ناشی از کهولت سن در این موشها کمتر از پیش شود.
سال گذشته سل ویلدا و همکارانش در دانشگاه استنفورد، کالیفرنیا نشان دادند تزریق خون جوان به موشهای پیر میتواند باعث رشد سلولهای عصبی تازه در مغز این موشها شود. او میگوید: «ما میدانستیم که خون جوان میتواند اثر قابلتوجهی روی سلولهای مغزی داشته باشد؛ اما نمیدانستیم این اثر میتواند فراتر از بازسازی سلولها عمل کند».
در حال حاضر اعضای این تیم سیستم گردش خون موشهای جوان و پیر را (دوبهدو) به یکدیگر متصل کردهاند و زمانی که خون این موشها کاملا با یکدیگر مخلوط شود تحلیل عملکرد مغز آنها را آغاز خواهند کرد.
بافت هیپوکامپ موشهای پیری که خون جوان را دریافت کردهاند، تغییرات قابلتوجهی را در سطح ژنتیکی از خود نشان داده است. این تغییرات شامل تغییر در بیان بیش از 200 تا 300 ژن میشود که اغلب آنها در شکلپذیری سیناپسی که در یادگیری و حافظه دخیل است، مشارکت داشتهاند. علاوه بر این تغییراتی در میزان پروتئینهایی که در رشد سلولهای عصبی مؤثر هستند رخ داده است.
تزریق خون جوان در بخشهای دیگری از مغز که سلولهای عصبی تازه در آنها رشد نمیکند نیز اثربخش بوده و در این بخشها باعث افزایش تعداد و قدرت ارتباطات عصبی شده است. چنین تغییری در موشهای دیگر که خون موشهای پیر را دریافت کردهاند، دیده نمیشود.
ویلدا و همکارانش برای مطالعه بهبود قدرت شناختی در موشهای پیر به 12 عدد از آنها در بازهای یک ماهه 8 بار پلاسمای به دست آمده از خون موشهای جوان و پیر را به صورت وریدی تزریق کردند. استفاده از پلاسما به جای خون کامل میتوانست اثر سلولهای خونی روی موشهای دریافتکننده را به حداقل برساند.
پس از آن موشها در یک آزمون استاندارد حافظه شرکت داده شدند که در آن میبایست مکان یک سکوی پنهان شده در آب را پیدا کنند. موشهای پیری که پلاسمای جوان دریافت کرده بودند بسیارسریعتر از رقبایی که پلاسمای پیر دریافت کرده بودند موفق به پیدا کردن این سکو شدند.
در مرحله بعد برای کشف ناحیهای از مغز که در این روند مشارکت داشته، آزمون شرایط ترسناک ترتیب داده شد. در این مرحله نیز موشهایی که خون جوان دریافت کرده بودند بهتر از همنوعان دیگر خود این ترس را که ناشی از انجام فعالیتی بود که هیپوکامپ را فعال میکرد به خاطر میآوردند. این آزمون به وضوح نشان میداد خون جوان بخش بزرگی از تأثیر مثبت خود روی مغز را با اثر بر روی بخش هیپوکامپ آن ایجاد کرده است.
با این حال هنوز معمای اصلی باقیست، چه فاکتوری در خون تازه وجود دارد که خون موشهای پیر فاقد آن است. تونی ویس کورای از دانشگاه استنفورد که همراه با همکارانش دارد روی پلاسمای جوان کار میکند، میگوید: «هنوز فاکتوری را که بتواند عامل بازسازی سلولی باشد در پلاسمای گرفتهشده از خون جوان کشف نکردهایم. شاید ترکیبی هورمونی یا لیپیدی عامل این تغییرات باشد».
ویلدا امیدوار است با توجه به شباهتهایی که میان موشها و انسانها وجود دارد، نتایج این تحقیق روزی بتواند برای کاهش اثرات کهولت سن در انسانها به کار گرفته شود. بهرغم وجود این شباهتها و مکانیسمهای مشابهی که وجود دارند، کسی هنوز نمیداند این روز در پیش خواهد بود یا نه!