مردمان سرزمینهای پُشته ایران ، جشنهای فراوانی را بنیاد نهاده اند که نمیایانگر و یادآور دید و باور آنان به یادبودهای ملیمیهنی، استورهای، حماسی، تاریخی، آیینی و یا طبیعی (پرهامی) و همانند آنها می باشند. بازتاب های آنچنان جشنهای فراوان و روانافزایی بودند که مادران و پدران ما را، انسانهایی سرخوش، خرسند، شادمان، نیکاندیش، سرزنده، پیروز و سربلند میساختند!شمار جشنهای ایرانی را بیش از ۷۳ جشن در سال برآورد کردهاند.این خود می رساند که مردمان پُشتهایران در هـر روزشان جشن داشتهاند، یا روز پیشش به جشن نشسته و یا چشم به راه برگزاریِ جشن روز آیندهشان بودهاند!
از میان این جشنها میتوان از جشنهای ماهانه نام برد. جشن هایی که با همزمان شدن نام روز با نام ماه برگزار میشوند و اگر چه شماری از این جشنها میرفتند که به بوتهی فرموشی سپرده شوند، با کوشش ایرانیان فرهنگ دوست از فراموش شدن رهایی بخشیدند، جانی تازه یافته و دوباره برگزار می شوند.
یکی از این جشنها که اگر چه از بزرگترین جشن های کهن بوممان بود، سالیان درازی از درخشش درخورش به دور مانده بود، مهـرگان، جشن مهـر است. این جشن جایگاهی چون نوروز دارد.
از میان انگیزه های چندی که برای برگزاری این جشن بر شمرده اند.
بسیاری از سرایندگان، نویسندگان و اندیشمندان، پیروز شدن مردم ایران به سرکردگی فریدون کیانی و با خروش کاوه آهنگـر بر ضحاک ماردوش و ستمگـر را انگیـزه ی بر گـزاری این جشن بـر شمرده اند.
خوان یا سفره مهرگانی
از دیدنی و زیباترین ِ خوانها است که از دادههایی همچون
گل و گیاهان خوشبو، شاخههای درختان، دانههای گیاهی، خشگبار، آیینه یا آبگینه، شمع(فروزه) و شمعدان، مجمر آتش، آش و نان ویژه مهرگانی، میوههای گوناگون و رنگارنگ ـ(بنا بر توانایی خداوندِ خوان)ـ و . . . فراهم آورده میشود.
بر خوان یا سفرهی مهرگانی
اینچیزها را میتوان دید:
آیینه و سرمهدان، شمع(فروزه) و شمعدان و لالهی روشن،مجمر آتش، جامی از آب که می تواند با نارنجی شناور در آن آراسته و زیباتر شود، گل و گلدان، گیاه خوشبوی آویشن، سکه سیمِن (نقرهای)، شربت و گلاب و شیرینی، سبزی و میوه، به وبژه انار، سیب، عناب و انگورسپید، و ترنج (نگارنده خود در هنگام گستردن خوان مهرگانی چون ترنج و بالنگ و همچنین به نیافتم، مربای ترنج و مربای به را بر خوان نهادم)،
سنجد وبادام و پسته و یا به زبانی دیگر، خشگبار، اسپند و کُندرِ بر آتش نهاده،
بر خوان مهرگانی هفت شاخه وبرگ از بید، کاج، مورد، سرو، زیتون، به و انار و همچنین آشی بدون گوشت که از هفت ویا دوازده دانه گیاهی تدارک دیده میشود و "درون" نام دارد می گزارند.
سیرُک نبیز نانی است خوان نشین که از آرد هفت دانه فراهم میآید و در روغن سرخ میشود.
بسیاری از آیین های کهن را، خواهـران و برادران هم فرهنگ دیگر بخش های این پشته ی کهن و به ویژه تاجیکان، بسیار بهتر از ما و با شایستکی، شکوه و ارزش در خورجایگاهشان برگـزار می کنند.
مهرگان -
جشن مهـــر
یا به گفته بیرونی، جشنِ«دوستیِجان»
واژه مهر:
واژه مهـر را میتوان:
۱. مهر و عشق و محبت و دوستی دانست، چنانکه حافظ گوید:
کمتــر از ذره نیــی « مهـــــر بـــورز »
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
و یا
۲. آنرا نامِ مهـر پاسدار پیمان میان مردمان برشمرد.
مهرگان یا جشنِ مهر:
در آغاز با ارج گزاری و سپاس از پژوهنده ارزنده، "هاشم رضی" که در درازای دوران زندگیش دمی را به دور از پژوهش در راه فـرهنگ پربار میهن نمی گدراند، یادآور می شویم که ایشان واژهی "گان" را پسوندی میداند برابر با مهنی جشن، بنا براین یا باید گفت جشن مهـر و یا مهرگان.
جشن مهـر یا مهرگان همانند و همپایه نوروز و یکی از کهـن ترین و بزرگترین جشنهایِملی مردمانِ پشته یا فلاتِ ایران است.
این جشن در روز مهـر از ماهِ مهـر که در سال شمارِ کهن ایرانی روز شانزدهم مهـرماه بود و در سال شمار نوین در روز دهمِ مهـرماه میباشد، برگزار می شود. بر همین پایهاست که بیرونی در التفیم آورده است :
"شانزدهم روز است از مهـر ماه" .
مهرگان، همانند نوروز که روز نخستش هنگامهیِ برابری روز و شب بهاری (اعتدال ربیعی)، است، در هنگام برابری روز و شبِ پاییزی جای دارد.
مهـرگان همانند نوروز دارای خوان یا سفرهای است که آنرا به نامِ خوان یا سفره مهرگانی میشناسیم.
اگرچه مهرگان را با برابر و همزمان شدن نام روز مهـر با نام ماه هفتم ایرانیان یعنی مهر ماه به جشن مینشیند و خود از جشن های ماهیانه اشت، ولی انگیزه ها ی دیگری را نیز برای برگزاری آن بر میشمارند.
(در سال شمار کهن ایرانیان روز شانزدهم ماه، مهـر روز نام داشت. ولی در سالشمار نوین، روز دهم مهرماه، نام مهـر را بر خود دارد. همچنان که پیشتر و برای نمونه در شهریورگان نیز یاد آور شدیم، در بیش از هزار سال پیش از این، هـر یک از دوازده ماه ایرانی، دارای ۳۰ روز بودند که رویهمرفته ۳۶۰ روز میشدند و در پایان ۵ روز دیگر نیز بر آن می افزودند که آن را بهیزک، پنجه دزدیدهشده یا به زبان عربی پنجه مستقرقه می نامیدند. در سالشماری تازه که با پشتکار خیام نیشابوری بررسی و برآور و جایگزین سال شمار کهن شد. ۶ ماه نخست سال ۳۱ روز، ۵ ماه پس از آن ۳۰ روز و ماه دوازدهم ۲۹ روز دارند و از آنجا که درازای سال ایرانی، ۳۶۵ روز و ۶ ساعت و ... دقیقه و ... ثانیه میباشد. ٦ ساعت های هـر سال را تا چهار سال روی هم می گزارند تا بشود ٢۴ساعت یا یک شبانه روز، سپس آن یک روز را در سال ِ چهارم بر ٢٩ روز ماه اسفند، اسپند و یا سپندارمز، می افرایند و ماه دوازدهم را نیز ۳۰ روز بر میشمارند و آن سال را کبیسه مینامند).
درمیان جشنهای ایرانیان دو جشن مهر، یا مهرگان و نوروز از ارزش ویژهای برخوردارند. یکی از مهمترن این ویژگیها، آغاز شدن سال نو با هـر یک از آنها بسته به دوران مختلف تاریخ بوده، چرای که شماری باور دارند در روزگاران رفته سالیانی نیز مهرگان سرِ سال نو بوده است و سال نو با مهرگان آغاز میشدهاست. ولی پس از آن آغار سال نو دوباره به آغازِ فـروردین ماه باز گشت که جای درست آن می باشد در فرهنگ جهانگیری در باره ی مهرگان آمده است که:
« جشنی از این بزرگتر بعد نوروز نباشد»
مسعود سعد سلمان نیز چه مهربان درباره مهرگان میسراید:
روز مهــر و مـاه مهــر و جشـن فــــرخ مهــــــرگان
مهــــر بیفـــــزا ای نگــار مــاه چهـــــر مهـــربان
مهــربانی کـن به جشن مهرگان و روز مهـــر
مهربانی کن به روز مهـر و جشن مهـــرگان
جـام را چون لاله گـردان از نبید باده رنگ
ونـدر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
برگزاری مهرگان همانند نوروز از شایسته ها و بایسته ها به شمار می آمده است. برای اینکه نمادی از ارزش گـزاری به این روز را از دید دانشمندان دوران اسلام پذیرانندگی ایرانیان برایتان نمونه آوریم. نگاهی می اندازیم به کوتاه نوشته هایی همانند شهـروزی که در باره ی بیرونی آورده و یا مری بویس و ...دیگران که برای نشان دادن ارزش مهرگان در میان مردمان نوشته اند:
«دست و چشم و فکر او هیچگاه از عمل باز نماند، مگـر
به روز نوروز و مهرگان و یا برای تهیه احتیاجات معاش» .
"مری بویس" به نقل از کتزیاس پزشک و درباره ارزش این جشن نزد شاهان هخامنشی می نویسد:
"این تنها موقع سال است که شاهان پارس میتوانند و حق دارند تا می توانند شراب بنوشند".
«مسعود سعد سلمان»، مینویسد:
تا دایم است جنبش گردون و آفتاب
تا واجب است گردش نوروز و مهرگان
جای پای کهرگان در میان مردمان کشورهای دیگر:
تازی یا عرب زبانان مهرجان یا مهرگان به چم فستیوال و جشن به کار می برند. در زبان عربیِ تونسی!:
پارسی اشاره درخور نگرشی دارد به کار بردن نامِ واژهی ایرانی مهرگان در زبانِ عربی تونسی برای جشن:
ْ". . . و شایان توجه است واژه مهرگان که معرب آن مهرجان است در کشورهای عرب زبان به چم جشن بکار برده می شد. در سفری که در سال ۱۹۹۷ به تونس داشت مهرجان هم چنان به چم فستیوال و جشن کاربرد داشت."
سکوی سده و نوروز و به باور فراوان مهرگان:
در دوران گذشته، در شهرهای ایرانی سکوهایی برای برگزاری جشنها میساختند که چیزی همانند سنهای نمایش تئاتر و یا آمفی تئاترهای امروزی میتوانستهاند باشند. فراموش نکنیم که در هنگام فرمانروایی بهرام گور یا بهرام پنجم درآمد ایرانیان به اندازه ای فراوان بود که به مردم پیشنهاد شد که تنها نیمی از روز را به کار بپردازند و نیمه دیگر را به آسایش و شادی و شادمانی و در پی همین پیشهاد و پدیده های آن بود که بهرام از پادشاه هند درخواست هنرمندانی را کرد و به شمار دوازده هزار تن خواننده و نوازنده و دست افشان و پای کوب که به هنرهای دستی نیز آراسته بودند به سرزمین های زیـر فرمان شاهنشاه ایران آمدند که به گمانی "جیپسی" ها که "کولی" نیز به آنان گفته می شود از همان گروهند.
از سکو هایی که همچون آمفی تاتر های امروزی بودند می گفتیم، این سکوها را برای برگـزاری جشن ها، به ویژه نوروز ، سده و به گمان فراوان مهرگان، تدارک میدیدهاند و مینامیدهاند.
در شاه نامه و هنگامی که اردوان در نبرد با اردشیـر کشته می شود و در پی آن اردشیر در جایی که چشمه ی آب بزرگ و پُر آبی هست، خره ی اردشیر را بنا می کند آمده است:
یکی چشمه ی بی کران اندروی
فـراوان از آن چشمه بنهاد روی
بــر آورد بـــر چشمــه آتشکــده
بر او تازه شد مهر و جشن سده
در دنباله ی همین داستان آمده است:
ز پُر مایه تـر هـر چه بُـد دلپذیـر
همی تاخت تا خــره ی اردشیـــر
بکــرد انـدر آن کشور آتشکــده
بر او تـازه شدا مهـرگان و سـده
و یا در هنگامب که در بار کارهای دوره ی پادشاهی لهراسب سخن می گوید، آورده است:
به هر برزنی جای جشن ِ سده
همـه گِـرد بـر گِـرد آتشکــــده
به هرروی و با رویکردی به داستان بهرام گور که اندکی از آن رل پیشتر خواندید و امید که در هنگامه ای دیگر بسیار بیشتر در باره اش بیاوریم، بودن چنان جاهایی برای گرد آمدن مردم و با شادی و شادمانی نشستن شان دور از راستی نمی تواند باشد.
ناگفته نماند که این شادی خواهی در رگ و خون و باورهای ایرانی جای دارد. بیهوده نیست کخ در سنگ نبشته ی داریوش بزرگ می خوانیم:
"... سپاس اهورامزدا را که جهان بر آفرید،
که مردمان را آفرید،
که شادی را برای مردم آفرید ..."
انگیزههای برگزاری:
برای این جشن که برای سپاسگزاری از دادههای پروردگاری برگزار میشود، انگیزههایی چند را بـر میشمارند که:
۱. مهرگان روز پیروزی فریدون بر ضحاک است.
این انگیزه که پیروزیِ فریدون بر ضحاک ماردوش باشد را، به ویژه استاد سخن، فردوسی نامدار، کسی که اگـر دامن همت برای نوشتنِ شاهمنامه به کمر نزده بود ما اکنون به زبان پارسی سخن نمیگفتیم یادآور میشود و مینویسد:
فریــدون چــو شد بر جهان کامکار
نـدانست جــز خـویشتـن شهـــریار
به رسـم کیان تـاج و تخـت و مهـی
بیـاراســت بـا کـــــاخِ شــــاهنشهی
به روز خُـجستـه سـرِ مهــــرمـــــاه
به سـر بَــر نهــاد آن کیــــانی کــلاه
بفـــرمــود تا آتــش افــــــروختنـــد
همـه عَنبــــر و زعفــران ســوختند
کنون یادگار است از او ماهِ مهـــــر
بکـوش و به رنج ایچ منمای چهــر
بیرونی نیز همین انگیزه را برای بر گزاری این جشن بر می شمارد و در التفیم می نویسد:
"شانزدهم روز است از مهر ماه و نامش مهـر. و اندرین روز افریدون ظفر یافت بر بیوراسب جادو آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند باز داشت. و روزها که سپس مهرگان است همه جشن اند بر کردار آنچ از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و به دین دانندش".
چون از بیرونی سخن به میان آوردیم، بد نیست یادآور شویم که بیرونی در باره درازای زندگی ضحاک مار دوش یا "بیوَراسب" و در "آثاارالباقیه" مینویسد:
"بیوَراسب هزارسال زیسته و یا فرمانروایی کرده و اندکی پیش از آن زیسته است. پس مردم میپندارند که امکانِ هزارسال زیستن وجود دارد و بر این اساس است که مردم به همدیگر میگویند هزارسال بزی و آنرا در حد امکان میدانند."
از دیدگاهِ نگارنده بدین انگیزه هزار سال زندگی و زیستن را به ضحاک نسبی دادهاند که بنمایانند که اگر ستم گر و نامردمی، حتا هزار سال هم زندگی کند و دستک و درگاه بسازد، در پایان اسیرِ دست و پنجهیِِ داد و داگری یا عدالت خواهد گشت.
۲. مهرگان به انگیزه بزرگداشت مهـر، ایزد پیمان وعهد:
میتراییان یا پاسداران مهر، مهرگان را به ایزد مهر که او را از ایزدانِ آریایی میشناختهاند نسبت میدهند.
ایرانیان و هندیان کهن، مهر را ایزد پیمان یا عهد و دشمن دروغ و دروغگویی و پیمان شکنی بـر میشمردهاند و میپنداشتهاند که اگر کسی پیمان شکنی کند ایزد مهر او را پادافره یا کیفـر خواهد داد.
ناگفته نماند که پس از به اسلام کشانی ایرانیان، تازیان برای نزدیک کردن ایرانیان به خودشان، رخت پهلوانان و فهرمانان ایرانی را بر تن وابستگان خود می پوشاندند و بر همین پایه بود که رخت مهـر پاسدار عهد وپیمان را بر تن مسلمانی پوشاندند و او را به مانند نگاهبان پیمان، یعنی مهر بر زبان مردم روان ساختند. این کس عباس فرزند علی ابن ابی طالب است که سوگند یا قسم حضـرت عباس از آن جا به جایی هاست که بر زبان بسیاری از مردم کوچه و بازار روان می بینیم .
۳. همزمانی روز مهـر و ماهِ مهـر:
مهرگان همچنین یکی از دوازده جشن ماهانه ایرانی که با برابر شدن نام روز با نام ماه برگزار میشوند نیز میباشد که در هنگام گردآوری و به انبار سپاریِ فـرآوردههای تابستانی که خود انگیزهای طبیعی میتواند به شمار آید به جشن نشسته میشود.
ناگفته نماند که این جشن به جز از گاهنبار سوم که در سیام شهریورماه و گاهنبار چهارم که در سیام مهرماه برگزار میشوند و چگونگیِ برگزاری ویژه خود را دارند میباشد.
۴. آغاز زمستان بزرگ:
در گذشته آریاییان سال را به یک تابستان هفت ماهه و یک زمستان پنج ماهه بخش میکردند که مهرگان به پیشباز زمستان بزرگ رفتن میتوانسته باشد.
تابستان بزرگِ هفت ماه بودند، فروردین، اردیبهشت، خورداد، تیر، امرداد، شهریور و مهر ماه، و زمستان بزرگِ پنج ماه بودند، آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند. و همچنانکه در شهریورگان آمد، بهار و پاییزی را نمی شناختند مگر تابستان و زمستان را.
۵. جشنِی کشاورزی و هنگام برداشت و به انبار سپاری برداشت های تابستانی.
گردیزی در این پیوند می نویسد:
"و مهر روز برگزاری جشن خرمن است".
فرهنگ مهر، رییس پیشین دانشگاه پهلوی شیراز در دیدی نو از آیینی کهن به این روز نیز اشاره می کند و می نویسد:
"
در پنجاه سال اخیر روز مهرگان روز دهقان هم به شمار آمد که البته مناسبت دارد «چراکه در زبان پارسیهخامنشیان ماه پاییزی مهروشهریور "بااگیاادی ?B agayadi " گفته میشد که معنای سادهی آن چنین است که در این ماه زمین کشاورزی ( باغ ) را بایستی ورز داد. به مناسبت آغاز سال تحصیلی و به صدا در آمدن زنگ مدرسه ها نیز نام معلم به خود گرفت که آن نیز پسندیده است."
چگونگی برگزاری مهرگان:
پیش از رسیدن روز مهـر، باید به پالودن و پاکیزه ساختن خانه و کاشانه پرداخت و همانند نوروز خانه تکانی کرد. و آنگاه آماده برگزاری جشن شد و به گستردن خوان مهرگانی پرداخت.
شوربختانه امروزه بسیاری از مردم میهنمان، آیین و رسم نیکوی خانه تکانی در مهرماه را از یاد بردهاند و به جز شمار اندکی از ایرانیان و به ویژه زرتشتیان، همهی آداب و آیین های مهرگانی را به جا نمیآورند.
کاش همانگونه که هم میهنان و به ویژه جوانان به راز برگزاری و گاه باز آفرینی آیین های کهن دیارمان می پردازند. ایین خانه تکانی مهرگانی را نیز زنده تر سازند.
ناگفته نماند که بسیاری از آیین های کهن را، خواهـران و برادران هم فرهنگ دیگر بخش های این پشته ی کهن و به ویژه تاجیکان، بسیار بهتر از ما و با شایستکی، شکوه و ارزش در خورجایگاهشان برگـزار می کنند.
مهرگان را در گذشته ها در پنج را به جشن می نشستند که روز پنجم را با شکوه بیشتری برگزار می کردند.
"مری بویس" به آوردن نوشته ای از "کتزیاس"، پزشک دربار هخامنشی در باره جایگاه مهرگان نزد ایرانیان می نویسد:
"این تنها موقع سال است که شاهان پارس میتوانند و حق دارند تا می توانند شراب بنوشند"."
شایانِنگرشاستکه درگذشته درسوئد هم سال بهدوبخشتقسیم میشده است.
در روز جشن که همان مهر روز از مهرماه باشد، همهی هموندان یا اعضا خانواده، رخت نو بر تن، دورخوان یا سفره مهرگانی گرد میآیند و هنگامیکه خورشید به میان آسمان رسید، در برابر آیینه به یکدیگر شادباش میگویند، همدیگر را در آغوش میکشند، نقل و شیرنی نثار همدیگر میکنند، بر سر و روی همدیگر بوسه میزنند و مهربانیهای کردگاری را سپاس میگویند. در این هنگام شماری نیز، سرمه بر چشم میکشند و بهر روی همگی به شادی و شادمانی پرداخته، همانند نوروز به انجام دید وباز میپردازند.در این روز برای نوعروسان(اروسان) و تازه دامادان پیشکش یا هدیه میفرستند. پروفسور مری بویس در باره مهرگان و سفره ی آن نزد زرتشتیان می نویسد:
« در چنین روزی رخت نو پوشیده و به دید و بازدید هم میروند و به یکدیگر شادباش میگویند. بر سفرهی مهرگانی کتاب اوستا، آیینه، سرمه، شربت، گلاب، شیرینی، میوه و به ویژه انار و سیب میگذارند در آوندی آب آویشن با چند سکه نقره و سنجد و بادام و پسته ریخته و کنار خوان مهرگانی را با شمع های فروزان آرایش داده و فضا را با اسپند و کندر که بر آتش ریخته می شود سرشار از زیبایی و خوشبویی می سازند.
افزون بر آنچه که بر شمرده شد، شکم مرغ را با مواد غذایی پر کرده و بر سفره می نهند به هنگام نیمروز با شادی در جلو آینه ایستاده، سرمه بر چشمان کشیده و نقل و سنجد و آویشن به سر هم می ریزند و مهرگان را به هم شادباش می گویند."
در باره برگزاری مهرگان در روزگاران کهن و در تاریخ بیهقی آمدهاست:
روز آدینه شانزدهم زالقعده مهرگان بود، امیر، رضیاللهعنه (بامداد) بهجشن (مهرجان* بنشست، اما شراب نخورد و نثارها و هدیها آوردند، از حد(و) اندازه گذشته و پس از نماز نشاط شراب کرد و رسم مهرگان بتمامی بجای آوردند، سخت نیکو، با تمامی شرایط آن وصینی(از پیش سلجوقیان بیامد و در خلوت)، (بعد از مراجعت)، با وزیر و صاحب دیوان رسالت گفت که: "سلطانرا عشوه دادن محال باشد، این قوم را بر بادی عظیم دیدم، اکنون که شدم و مینماید که در ایشان رسیدهام.
* مهرجان با گویش تازی = مهرگان دستگیری از نیازمندان:
از دیگر آیین های بسیار پسندیده و درخور نگرش مهرگانی، دستگیری از نیازمندان و رسیدگی به حال و روز دوستان و آشنایان است که به همگامی همگانی مردم در دست افشانی و پایکوبیهای مهرگانی می سرانجامد. دادن پیشکش به نو خانمان ها:
نگارنده، خود به یاد دارم که در چنین روزها و جشن هایی، در خیابانها و کوچههای شهر بروجرد خنچه برانی یا خنچه کشانی را می میدیدم که سبد و خنچه هایی را برای نو عروسان و تاره دامادان می بردند. آنچه که بیش از هر چیز در درون خنچه ها خود نمایی کی گرد، کله قندی بود که در زرورق سبـزرنگ بسیار بسیار زیبای و درخشانی پیچیده شده، در کنار شیرینی و پارچه و ... به خود نمایی می پرداهتن و راهی خانههای اروس ها (عروسان) بودند.
امید که این آیین ها و رسم ها همواره و همیشه و همچنان که از هزاران سال پیش ار این برجای مانده است بر جای و استوار بماند و ما نیز چون گذشتگان مان، توانمان را در به آیندگان سپاری این آیین ها به نمایش بگزاریم. چرا که:
"دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند"
خوان یا سفرهیِ مهرگانی:
خوان مهرگانی همانند خوان یا سفره نوروزی بسیار زیبا و رنگارنگ است و آنچنانکه سعدی شیرازی میگوید:
برگ درختان سبز در نظــر روزگار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
پر از گل و گیاه و برگ سبز و میوه و خشگبار است که هر یک از آنها بیش از سد کتاب هنر آفرینش را گویایند.
بر خوان مهرگانی میوه های تابستانی و خشگبار، شاخههای بید، زیتون، به، انار، مورد، کاج، مورد و سرو و همانند آنها که گویا هر یک از آنها نمودار یکی از استانهای شاهنشاهی بودهاند مینهند و چوبهای خوشبو و اسپند میسوزانند.
بر این خوان همچنین، آینه و سرمهدان، لاله روشن، مجمر آتش، اسپد و کُندُر بر آتش نهاده، شمع، شکر، شیر، شراب، شربت و شیرینی، جامی از آب که می تواند با نارنجی شناور در آن زیباتر شود، گلاب، گلدان و گلهای رنگارنگ و سبزی و ریحان و لـرک، عَناب، گیاه خوشبوی آویشن (هم به تنهایی و هم شناور در آب)، آوند آبی که سکهای سیمین یا نقرهای در آن نهادهاند، خشگبار یا سنجد، پسته، بادام، گردو و فندق و همچنین برگههای گوناگون و انجیر و دانههای گیاهی "حبوبات" میگذارند.
میوههای خوانِ مهرگانی همان میوههای تابستانی هستند مانند به، سیب، ترنج (نگارنده، در هنگام گستردن خوان مهرگانی چون ترنج و بالنگ و همچنین به نیافتم، مربای ترنج و مربای به را بر خوان نهادم). انار و خوشه یا خوشههای از انگور سفید از بایسته های خوان نشین هستند.
بر این خوان نانی نیز می نهند که "سیروک" نام دارد و در بسیاری از جشن های دیگر نیز پخته می شود. خمیر این نان از آرد هفت دانه(و یا همان آرد گندم) فراهم آمده، ولی در آوندی پر از روغن سرخ می گردد. دوستداران میتوانند چگونگی تهیه آنرا از نگارنده بگیرند.
"چنگ مال" و یا "ناخنک مال" که از خرما و دانههایی تهیهمیشود و همچنین حلوا را نیز به ویژه در جای های که گرمسیری هستند بر خوان مهرگانی می گذارند. یک بار در هنگام گستردن خوان مهرگانی ما چنگمال شیرازی بر خوان نهادیم و جایتان سبز که چه خوان زیبا شیرینی شد.
این خوان آشی را نیز بر خود دارد که "دونو"، یا "درونش" مینامند و چیزی مانند شله قلمکار میباشد که از هفت دانه گوناگون همانند گندم، جو، برنج، عدس، لوبیا، ماش و نخود و همانند آن تهیه و پخته میشود.
یادمان نرود که جای پای شماره ی هفت را در شش فروزه ی اهورایی و اهورامزدای یگانه می توان جست.
کهنگی و یا قدمت مهرگان و برگزاریش حتا در نزد تازیان:
کهنگی این جشن به زمان آریاهای هند و ایرانی باز میگردد. این جشن پیش از شاهنشاهی هخامنشیان نیز با شکوه و بزرگی زیادی برگزار میشدهاست. در باره تاریخ روز برگزاریش همانگونه که آمد پیشترها و بنا بر سالشمار کهن در روز ۱۶ مهر ماه بوده که سپس به روز ۱۰ مهرماه جابجا شدهاست.
از زمان هخامنشیان تا به امروز این جشن کهن را چه بهگونهای بزرگ وگسترده و چه کوچک و مختصر به جشن مینشینند.
بنا بر نوشتهها، این جشن پس از یورش تازیان، نهتنها نزد ایران همچنین در میان خلفایبغداد نیز بر گزار میشدهاست.
ابوالفضل بیهقی در نسک دوم تاریخ خویش و در پیوند با از برگزاری بسیار باشکوه این جشن فرخنده در برابر مسعود غزنوی در تاریخ ۴۲۷ هجری آگاهی هایی را در دسترس ما می گزار.
در دربارهای خلفای عباسی جشنهای نوروز و مهر با بزرگی بسیاری برگزار می شدهاند و در این باره نوشتارهایی وجود دارند.
تاریخ نویسان آوردهاند که در زمان حکومت عمر خطاب، هرمزان استاندار خوزستان که مسلمان شدهبود، پارهای از شیرینیها و سایر چیزهای خوان نوروزی را پیشکش وار و به چهره خوانچهای برای علیابن ابیطالب میفرستد. ایشانازآورندگان سبب فرستادن خوانچه را میپرسدو هنگامیگه مناسبت آنرا جشن نوروز درمییابدمیگوید که گریا "کل یومنیروزنا!!"، باشد. یعنیهرروزرابرایماننوروز سازید!
سلمان پارسی(دینیار پارسی) در باره ارزش و بزرگی این دو جشن گفتهاست:
خداوند یاقوت را در نوروز و زبرجد را در مهرگان پدید آورد
و بزرگی این دو بر دیگر روزها همانند بزرگی یاقوت و زبرجد است به سایر گوهرها!
در باره چگونگی برگزاری جشن مهـر کسانی همچون، جاحظ تبریزی، سید محمود شکری، ابن خلف تبریزی و گردیزی و دیگران نیز نوشتارهایی دارند.
درخور یادآوری است که تنی چند در باره دینی و آیینی بودن یا بستگی جشنهای نوروز، مهرگان و سده با "اشو زرتشت" میپرسند، برای آگاهی این دسته از همیهنان باید یادآوری شد که اگر چه اگـر زرتشتیان نبودند شاید شماری از این جشن ها نیز به دست فراموشی سپرده می شدند. چنانچه آنان به شاهنامه فردوسی نگاهی بیاندازند درخواهند یافت که نوروز در هنگامِ شاهنشاهیِ جمشید، مهرگان در دوره فریدون و سده در هنگامِ شاهنشاهی هوشنگ کیانی بنیان گزاری شدهاند که در آن زمان هنوز "اشوزرتشت" زاده نشده بود. نامگذاری کودکانِ زادهی ماهِ مهر، با پیشوند و یا پسوندی از واژهی مهر:
از رسمهای درخور یادآوری مهرگان، نامگذاری کودکانی است که در مهرگان دیده باز میکنند و زاده میشوند. بدینگونه که برای کودکان زاده شده در مهرگان نامی بـر میگزیند که واژه مهـر در آن باشد. نامهایی مانند: مهر، مهراب، مهرداد، مهرزاد، مهرشاه، مهـراد رنگ، مهرگان، مهرنوش، مهرشهر، مهراندخت، مهرانگیز، مهربانو، مهرناز، مهران، مهربان، مهرو یا ماهـرو، مهرآیین، مهرآور، مهـرپرور، مهـریار، نوشمهر، کوشمهر و همانند آنها.
بنا بر پژوهش تورج پارسی، و بر پایهی گزارش هـرودوت این گونه نام گذاری از دوره هخامنشیان رسم بوده است.
سرچشمه ها:
۱. شاهنامه فردوسی.
۲.گاهشماری و جشنهای ایرانی کار ارزشمند هاشم رضی.
۳. تاریخ بیهقی.
۴ . تاریخ اجتماعی ایران، کار مرتضی راوندی.
۵. زندگی ایرانیان در خلال روزگاران.
۶. دیدی نو از آیینی کهن از دکتر فرهنگ مهر.
۷. گفتارها و نوشتارهای استاد علیاکبر جعفـری.
۸. کلیات تاریخ و تمدن ایران پیش از اسلام از دکتر عزیزالدین بیات.
۹ تاریخ و تاریخ گزاری از مهندس علی محمد کاوه.
۱۰. فرهنگ دهخدا
۱۱. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت، ترجمه همایون صنعتی، رویه ۵۳، فروردین ۷۴، انتشارات توس
۱۲. Meri Boyce, Mithraice Stadies Vol 1; p 106
۱۳. بیرونی، التفهیم، به تصحیح همایی، رویه ۲۵۵̃ - ۲۵۴، موسسه نشر هما
۱۳۶۷
۱۴. بیرونی، آثار باقیه، برگردان اکبر دانا سرشت رویه ۲۹۰، سال ۱۳۵۲ انتشارات ابن سینا
۱۵. گردیزی، تاریخ، به تصحیح عبدالحی حبیبی، رویه ۳۹، چاپ اول ۱۳۶۳، دنیای کتاب
۱۶. مری بویس، تاریخ کیش زرتشت جلد دوم هخامنشیان، رویه ۴۲، نوروز ۱۳۷۵، توس
با آرزوی مهرگانی پر از شادی، خرسندی، پیروزی و سربلندی برای همگان