ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
کمبود خواب اغلب با احساس ناراحتی و افسردگی همراه است. علاوه بر این پائین بودن سطح انرژی و رنجشپذیری نیز این احساسات منفی را تشدید میکند. اگر به مشکلات خواب توجه نشود و این مشکلات برای مدت طولانی ادامه پیدا کنند، به مرور ورزش کردن و گردش و تفریح که قبلاً لذتبخش بودند اثر خود را از دست میدهند.
کمبود خواب اغلب با احساس ناراحتی و افسردگی همراه است. علاوه بر این پائین بودن سطح انرژی و رنجشپذیری نیز این احساسات منفی را تشدید میکند. اگر به مشکلات خواب توجه نشود و این مشکلات برای مدت طولانی ادامه پیدا کنند، به مرور ورزش کردن و گردش و تفریح که قبلاً لذتبخش بودند اثر خود را از دست میدهند. افزایش احساس رنجشپذیری باعث میشود تا عملکرد فردی تحت تأثیر قرار بگیرد. از اینرو حتی برقراری ارتباط با دوستان و افراد خانواده دستخوش مشکلات میشود و انزوا و تنهایی را به همراه خواهد داشت.
اگرچه کمبود خواب با احساس افسردگی همراه میشود اما باید توجه داشت مشکلات خواب خود یکی از علائم ابتلا به افسردگی به حساب میآیند. افراد افسرده اغلب احساس سستی و بیحالی میکنند و دارای سطح انرژی پائینی هستند. آنها حتی وقتی رختخواب را به عنوان گوشه عزلت انتخاب میکنند نیز با مشکلات خواب دست به گریباناند.
حال این سؤال مطرح میشود که کدام یک مقدمترند افسردگی یا مشکلات خواب؟ این سؤالی است که پاسخ به آن بدون انجام تحقیقات امکانپذیر نیست اما واضح است که هر اتفاقی در زندگی روزمره رخ میدهد بر خواب و کیفیت آن تأثیرگذار است و نمیتوان آن را به عنوان فاکتوری مجزای از نحوه زندگی و عملکرد هنگام بیداری در نظر گرفت.
احساس افسردگی با فاکتورهای متعددی از جمله بیماری، مشکلات روحی روانی، از دست دادن اطرافیان، همدردی با دیگران، کمنور بودن محیط خصوصاً در فصل زمستان و... مرتبط است. برخی از این فاکتورها به مرور زمان از بین میروند و علایمی مانند بیخوابی نیز برطرف خواهد شد. این در حالی است که در ا ختلال افسردگی حاد، بیماری تقریباً تمام جنبههای زندگی بیمار را تحتتأثیر قرار میدهد و عملکرد فردی تا حدی تحت تأثیر قرار میگیرد که بیمار از انجام تقریباً هر کاری ناتوان میشود. در این موارد تقریباً تمام بیماران بیخوابی، ناتوانی در به خواب رفتن، خوابیدن برای مدت مشخص و زود بیدار شدن را تجربه میکنند. در برخی موارد نیز بیمار بیشتر ساعات شبانهروز را در خواب میگذراند که این خواب بیش از حد به نام «خوابزدگی» شناخته میشود.
اگرچه اغلب اوقات با درمان افسردگی، اختلال خواب نیز از بین میرود اما در مواردی که افسردگی ادامه پیدا کند اغلب داروهایی برای بهبود کیفیت خواب مورد استفاده قرار میگیرند.
انجام فعالیتهای ورزشی نیز سطح انرژی و حالات روحی را بهبود میبخشد. پیادهروی تند و گذراندن زمانی خارج از خانه اغلب احساس افسردگی را از بین میبرد. ماساژدرمانی و یوگا نیز از فعالیتهایی است که سطح انرژی را افزایش میدهد و با احساس مطلوبی همراه است.
بهرهگیری از روشهای یاد شده به بیمار کمک میکند تا بر احساسات خود کنترل بیشتری داشته باشد و از اینرو با دنیای بیرون از خود ارتباط برقرار کند.